سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تعلیم وتربیت

امام خمینی (ره) از ولادت تا رحلت

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها, روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاکدان طبیعت نهاد .
او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود که نسل در نسل در کار هـدایـت مردم وکسب مـعارف الهى کـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه العظمـى میرزاى شیـرازى (رض) که پـس از آنکه سالیانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمـیـن ملجأَ مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در حـالـیکه بیـش از 5 مـاه از ولادت روح الـلـه نمى گذشت, طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را که در برابر زورگـوئـیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمـیـن به اراک وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حکـم الهى قصاص به تهران (دار الحکـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید
بدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان کـودکى با رنج یـتـیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران کـودکـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) که خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده است و همچنیـن نزد عمه مـکـرمه اش ( صاحبـه خانم ) که بانـویى شجاع و حق‌جـو بـود سپرى کرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید .

هجرت به قم، تحصیل دروس تکمیلی و تدریس علوم اسلامی

اندکـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الکریـم حایرى یزدى ـ رحـمه الله علیه ـ ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى, مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینى نیز رهـسپار حـوزه علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـى کرد. که مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه مباحث کـتاب مطـول ( در علـم معانى و بیان ) نزد مرحوم آقا مـیـرزا محمـد علـى ادیب تهرانـى و تکمیل دروس سطح نزد مرحـوم آیه الـله سید محمد تقـى خـوانسارى, و بیشتر نزد مرحـوم آیه الـله سـیـد عـلى یثربى کاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعیـم حـوزه قـم آیـه الـله العظمى حاج شیخ عبدالکریـم حایرى یزدى ـ رضـوان الـلـه علیهـم نام برد .
پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نـتیجـه رسـیـد و آیه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعـیـم حـوزه عـلمـیـه عازم قـــم گـردیـد. در این زمان, امام خمینـى به عـنـوان یـکـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحب راى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم به تدریـس چندیـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فیضیه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـدیه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجد سلماسى و ... همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجـد شیخ اعظـم انصــــارى (ره) معارف اهل بـیت و فـقـه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و در نجف بـود که بـراى نخـستـیـن بار .مبانـى نظرى حکـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولایت فـقیه بازگـو نمود.

امام خمینی (ره) در سنگر مبارزه و قیام

روحیه مبارزه و جهاد در راه خـدا ریـشـه در بینـش اعـتـقـادى و تربـیت و محیط خانـوادگى و شرایط سـیـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ایـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سـیـر تکاملى آن به مـوازات تکـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ایـشان از یکـسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى دیگـر در اشکـال مخـتـلف ادامـه یـافـته است و در ســـال 41و1340 ماجراى انجمـنهاى ایالـتى و ولایـتى فرصـتـى پـدیـد آورد تا ایـشان در رهبـریت قـیام و روحـانیـت ایـفاى نقـش کنـد و بـدیـن تـرتـیـب قـیـام سراسرى روحانیت و ملت ایـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ویـژگـى برجستـه یعنى رهـبرى واحد امام خمـیـنى و اسلامـى بـودن انگـیـزه ها و شعارها و هدفهـاى قیام, سرآغـازى شـد بر فـصـل نـویـن مـبارزات مـلـت ایران که بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى گردید امام خمـیـنـى خاطـره خـویـش از جنـگ بیـن المـلل اول را در حالیکه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنین یاد مـى کند : مـن هـر دو جـنـگ بـیـن المللـى را یادم هست ... مـن کـوچـک بـودم لکـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مرکزى که ما داشـتـیـم در خـمـیـن, مـن آنجا آنهـا را مى دیـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـدیـم در جـنـگ بیـن المـلـل اول. حضـرت امام در جایى دیگر با یاد آورى اسامى بـرخى از خوانیـن واشـرار سـتمگر که در پناه حکـومت مـرکـزى بـه غـارت اموال و نوامیـس مردم مى پرداختند مى فـرماید : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـودیـم, مـورد هـجـوم رجـبعلـیـهـا بــودیـم و خـودمان تفنگ داشتیـم و مـن در عیـن حالى که تـقـریـبا شـایـد اوایـل بلوغم بود, بـچـه بودم, دور ایـن سنگـرهایى که بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اینها مى خـواسـتند هجـوم کـنند و غـارت کـنند, آنجا مى رفـتـیــم سنگرها را سرکشـى مى کردیـم. کـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى که بنابر گـواهـى اسـناد و مدارک تاریخـى و غـیر قابـل خـدشـه بـوسیله انگلیـسها حـمایت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد کـه بـه سلطنت قاجاریه پایان بخشید و تا حـدودى حکـومت مـلوک الطـوایـفـى خـوانیـن و اشـرار پـارکنـده را محدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان دیکتاتـورى پدید آورد که در سایـه آن هـزار فامـیـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ایـران حاکـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهایى عهـده دار نقـش سابق خوانین و اشرار گردید .
در چنین شرایطـى روحانیت ایران که پـس از وقایع نهـضـت مشروطیت در تنگناى هجـوم بى وقـفـه دولتهـاى وقت و عـمال انگلیسى از یکـسو و دشمـنی‌هاى غرب باختگان روشنفـکر مـآب از سـوى دیگر قـرار داشت براى دفاع از اسـلام و حـفـظ موجـودیت خـویـش بـه تکاپـو افـتاد. آیه الـلـه العظمى حاج شیخ عـبدالـکریـم حایرى بـه دعـوت علماى وقت قـم از اراک به ایـن شهـر هجرت کرد واندکـى پـس از آن امـام خـمیـنى که با بـهـره گیرى از استعداد فـوق العاده خـویـش دروس مقـدماتى و سطـوح حـوزه علمیه را در خـمیـن و ارا ک با سـرعـت طى کرده بود به قـم هجرت کـرد و عملا در تـحکیـم موقعیت حـوزه نـو تاسیـس قـم مـشارکـتى فعال داشت.
زمان چندانـى نگذشت که آن حضرت در اعداد فضلاى برجـسته این حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.
پـس از رحلت آیـه اللـه العظمى حایرى ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علمیه قـم را خطر انحلال تهـدید مى کرد. عـلماى مـتـعهـد به چاره جویى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمـیـه قـم را آیات عـظـام :
سید محمد حجت, سید صدر الدیـن صدر و سیـد محـمـد تقـى خـوانسارى -رضوان الـلـه علیهـم ـ بر عهده گرفتند. در ایـن فاصله و بـخصـوص پـس از سقوط رضاخان, شرایط براى تحقق مرجعیت عظمى فراهـم گردید. آیه الله العظمى بروجردى شخصیت علمى برجسته اى بـود کـه مـى تـوانست جانشین مناسبـى براى مـرحوم حایرى و حفـظ کیان حـوزه بـاشـد. ایـن پیشنهاد از سـوى شاگردان آیـه الـلـه حایرى و از جمله امام خـمـیـنـى به سرعت تعقیب شـد. شخص امام در دعـوت از آیـه الـلـه بـروجردى براى هجرت به قـم و پذیرش مسئولیت خطـیر زعامت حـوزه مجدانه تلاش کرد.
امام خمینـى که با دقـت شـرایط سیاسـى جامعه و وضعـیـت حـوزه ها را زیر نظر داشت و اطـلاعات خـویش را از طریق مطالـعه مـستمر کتب تاریخ معاصـر و مجلات و روزنـامـه هاى وقـت و رفـت و آمـد بـه تهـران و درک محضر بزرگانى همچون آیـه الـلـه مـدرس تکـمیل مى کرد دریافـته بـود که تـنها نقـطـه امـیـد بـه رهـایـى و نجات از شـرایط ذلت بارى که پـس از شکست مشروطیت و بخصـوص پـس از روى کار آوردن رضا خان پدید آمده است, بیدارى حوزه هاى عـلمـیـه و پیش از آن تضـمیـن حیات حوزه ها و ارتبـاط معنـوى مـردم بـا روحـانیت مـى بـاشـد.
امام خمینى در تعقیب هدفهاى ارزشمند خویش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علمیه را با هـمـکارى آیـه الـلـه مـرتضـى حایـرى تهـیـه کرد و بـه آیـه الـلـه بـروجردى پـیشـنهاد داد. ایـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمیر حـوزه مـورد اسـتقبال و حمایت قرار گرفت .
اما رژیـم در محاسباتـش اشـتـبـاه کرده بـود. لایحه انجـمـنـهاى ایالتى و ولایتى کـه به مـوجـب آن شـرط مسـلمان بودن, سوگـند به قرآن کریـم و مرد بـودن انـتخاب کـنـنـدگان و کاندیـداها تغییر مـى یافت در 16 مهـر 1341 به تصـویب کـابـیـنـه امیـر اسـد الـلـه علـم رسیـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگـه داشـتـن هـدفـهاى دیگر بـود.
حذف و تغییر دو شـرط نخـست دقـیـقا بـه منظور قانـونـى کـردن حضـور عناصر بهایـى در مصـادر کـشـور انتخاب شـده بـود. چـنانکه قـبـلا نـیـز اشاره شد پـشتـیـبـانى شـاه از رژیـم صهـیـونیـستـى در تـوسعه مناسبات ایران و اسرائـیل شرط حمایـتهاى آمـریـکـا از شـاه بـود. نـفـوذ پـیـروان مـسـلک استعـمـارى بهـائـیت در قـواى سه گانه ایران ایـن شرط را تحقق مـى بخشید. امام خمـیـنـى به هـمراه عـلماى بزرگ قـم و تهـران به محض انتشار خبر تصویب لایحه مـزبور پـس از تبادل نـظـر دسـت به اعـتـراضات همه جانبه زدند .
نقـش حضرت امام در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژیـم شـاه و گوشـزد کـردن رسالت خطیر علما و حـوزه هاى علمـیـه در ایـن شـرایـط بـسیـار مـوثـر وکارساز بـود. تلگرافـهـا و نامـه هـای سرگـشـاده اعـتـراض آمـیز علما به شاه و اسـد الـلـه علـم مـوجى از حـمایـت را در اقـشار مخـتلف مردم برانگیخت. لحـن تلگرافـهـاى امام خمـیـنـى به شاه و نخست وزیر تند و هشـدار دهنده بود. در یکـى از ایـن تلگرافها آمده بـود :
اینجانب مجددا به شما نصیحت مى کنـم که بـه اطاعت خـداوند مـتعـال و قانـون اساسـى گردن نهید واز عواقب وخـیـمـه تخلف از قـرآن و احـکام علماى ملت و زعماى مسلمیـن و تخـلف از قانـون اساسی بـترسید وعـمـدا و بـدون مـوجب مـمـلکت را به خطـر نـیـنـدازید و الا علماى اسلام درباره شمـا از اظهار عقیـده خـوددارى نخـواهنـد کـرد .
بدیـن ترتـیـب ماجراى انجـمنهاى ایـالـتى و ولایـتـى تجربـه اى پیروز و گرانقدر براى ملت ایران بـویژه از آن جهـت بـود کـه طى آن ویـژگـیـهـاى شخصیتـى را شناخـتـنـد که از هر جهـت براى رهـبـرى امت اسلام شایسته بـود. باو جـود شکست شـاه در ماجـراى انجـمـنها, فـشـار آمریکـا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامـه یافت. شـاه در دیـماه 1341 اصـول ششگانه اصلاحات خویـش را بر شمرد و خـواستار رفـراندوم شد . امام خمینى بار دیگـر مراجع و عـلمـاى قـم را بـه نـشـست و چاره جویى دوباره فراخواند .
با پیشنهاد امام خمینى عـیـد باسـتانـى نـوروز سـال 1342 در اعـتراض به اقدامات رژیم تحریـم شد. در اعلامـیه حضـرت امام از انـقـلاب سـفـیـد شاه بـه انقـلاب سـیـاه تعـبـیـر و هـمـسـویـى شـاه بـا اهـداف آمریکا و اسرائیل افـشا شده بود . از سـوى دیگـر, شـاه در مـورد آمادگى جامـعـه ایـران بـراى انجام اصلاحات آمـریکا به مـقامات واشـنگـتـن اطـمـیـنان داده بـود و نام اصـلاحات را انقـلاب سـفـیـد نهاده بـود. مخالـفت عـلما براى وى بسیار گران مى‌آمد .
امام خمـیـنى در اجـتماع مردم, بى پروا از شخـص شـاه به عنـوان عـامل اصلـى جنایات و هـم پـیـمان بـا اسـرائـیـل یاد مـى کـرد و مـردم را بـه قـیام فرا مـى خـوانـد. او در سـخـنـرانى خـود در روز دوازده فـروردیـن 1342 شدیـدا از سـکـوت عـلماى قـم و نجف و دیگر بلاد اسلامى در مقابل جنایات تازه رژیـم انـتـقـاد کرد و فـرمـود : امـروز سکـوت هـمـراهى بـا دستگـاه جبـار است حضـرت امـام روز بعد ( 13 فروردیـن 42 ) اعلامـیـه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى یعنى غارتگرى منـتـشر ساخت .
راز تأثیر شگـفت پـیـام امام و کـلام امـام در روان مخاطـبـیـنـش که تا مرز جانـبازى پیـش مـى رفت را بایـد در هـمـیـن اصـالت انـدیشه, صلابت راى و صـداقت بـى شـائبه اش بـا مـردم جستجـو کـرد .
سال 1342 با تحریـم مراسـم عـیـد نوروز آغـاز و با خـون مظـلـومیـن فیضیه خـونرنگ شد. شـاه بر انجام اصـلاحات مـورد نظـر آمـریکـا اصـرار مـى ورزیـد و امام خـمـیـنى بر آگاه کردن مردم و قـیـام آنـان در بـرابـر دخـالتهاى آمـریکـا و خیـانـتهاى شاه پـافـشـارى داشـت. در چهـارده فروردیـن 1342 آیـه الله العظمـى حکیـم از نجف طـى تلگـرافـهـایى بـه علما و مراجع ایران خـواستار آن شد کـه همگـى به طـور دسـتـه جمـعى به نجف هجرت کنند. این پیشنهاد براى حفـظ جان عـلما و کیان حـوزه ها مطرح شده بود .
حضرت امام بـدون اعـتـنا بـه ایـن تهـدیـدها, پاسخ تلگـراف آیـه الـلـه العـظـمى حکیـم را ارسال نمـوده و در آن تاکیـد کرده بـود کـه هـجـرت دسـتـه جمـعى علما و خالـى کـردن حـوزه علمیه قـم به مصلحت نیست .
امام خمیـنـى در پیامـى( بـه تایخ 12 / 2 / 1342 ) به مناسـبـت چهـلـم فاجعـه فـیـضـیـه بـر همـراهـى عـلما و مـلت ایران در رویارویـى سـران ممـالک اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرائیل غاصب تـاکید ورزید وپیمانهاى شـاه و اسـرائیل را محکـوم کرد .

قیام 15 خرداد


ارسال شده در توسط احمد گودرزی

شهید غلامحسین قائنی گوارشکی

نام پدر: غلامرضا، تولد: 1315 ـ  مشهد ـ  متأهل، تحصیلات: معلومات قدیمی مکتب، شغل: کارگر وزارت کشاورزی، محل شهادت: مقابل دانشگاه تهران، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42 ، مزار شهید: مسگرآباد.

دوران کودکی را در آن برهه سیاه و ظلمانی سپری کرد و تا حد معلومات قدیمه، دانش اندوخت. آنگاه به استخدام وزارت کشاورزی درآمد؛ وقتی قیام خونین 15 خرداد پا گرفت، او به جمع مردم پیوست و در حین تظاهرات، به شهادت رسید.

شهید عباسعلی قره گزلو

نام پدر: علی ‌اکبر، تولد: 1324 ـ  تهران ـ  مجرد، تحصیلات: ششم ابتدایی، شغل: آزاد، محل شهادت: تهران، تاریخ شهادت: 17 خرداد 42 ، مزار شهید: بهشت زهرا.

پس از گذراندن کودکی به درس خواندن پرداخت و تا ششم ابتدایی ادامه داد. آنگاه وارد بازار شد و به برادرانش کمک کرد. سپس خود به طور مستقل مغازه ‌ای تهیه کرد و به امرار معاش پرداخت. او در برپایی عزاداری امام حسین(ع) خیلی کوشا بود و به این جلسات کمک می ‌کرد. سرانجام در تظاهرات مردمی 15 خرداد 42 هدف گلوله جنایتکاران رژیم قرار گرفت و دو روز بعد به شهادت رسید.

شهید محمد کرمانی

نام پدر: هاشم، تولد: 1324 ـ  تهران ـ  مجرد، تحصیلات: بی ‌سواد، شغل: باطری‌ ساز، محل شهادت: میدان امام حسین(ع)(فوزیه سابق)، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: امامزاده اهل علی(ع).

دوران کودکی را با تحمل برخی مشکلات سپری کرد و به کار روی آورد و در باطری‌ سازی مشغول شد. او که به ظلمهای شاه و درباریان به خوبی آگاهی داشت، با شروع قیام امام(ره) در 15 خرداد، به آن پیوست و در تظاهرات مردمی و خونین نهضت شرکت کرد و در میدان امام حسین(ع) به شهادت رسید. 

شهید عباس گلرو

نام پدر: ابوالقاسم، تولد: 1306 ـ  تهران ـ متأهل، تحصیلات: ششم ابتدایی، شغل: پارچه ‌فروش، محل شهادت: حوالی خیابان 17 شهریور(ژاله سابق)، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: امامزاده عبدالله(ع).

دوران کودکی را تا ششم ابتدایی درس خواند. آنگاه به پارچه ‌فروشی مشغول شد و پس از چندی ازدواج کرد و صاحب پنج فرزند شد. او با رژیم سلطنت مخالف بود و از نظر روحی، آن را دشمن می ‌دانست. سرانجام در قیام خونین 15 خرداد که توسط شاه خائن به خاک و خون کشیده شد، به هنگام آوردن فرزندش از کودکستان هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.

شهید علی‌ اکبر گل ‌محمدی

نام پدر: رستم، تولد: 1290 ـ  سبزوار ـ متأهل، تحصیلات: بی‌ سواد، شغل: کارگر، محل شهادت: میدان شهدا(ژاله سابق)، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: بهشت زهرا.

در میان خانواده‌ ای مذهبی و مستضعف دیده به جهان گشود. به علت مشکلات مالی دوران کودکی خود را در حالی سپری کرد که زندگی آنها به سختی می‌ گذشت، وی که انسانی مؤمن و متدین بود، برای امرار معاش به کسب و کار روی آورد و از نتیجه روزی حلالی که به دست می‌ آورد به یتیمان و نیازمندان رسیدگی می ‌کرد. سرانجام 15 خرداد 1342 در میدان ژاله به دست دژخیمان پَهلَوی به شهادت رسید.        

شهید صمد متحیّر

نام پدر: غلام، تولد: 1318 ـ  سراب ـ  متأهل، تحصیلات: بی‌ سواد، شغل: بار بَر، محل شهادت: خیابان ری، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: امامزاده اهل علی.

دوران کودکیش را در زمان طاغوت گذراند و به علت مشکلات مالی وارد بازار کار شد. وی با یک چرخ‌ دستی بار بَری کرده و از این طریق امرار معاش می ‌کرد. سرانجام روز 15 خرداد 42 در خیابان ری به ضرب گلوله جنایتکاران پَهلَوی به شهادت رسید.

شهید یدالله محمدخانی

نام پدر: محمدعلی، تولد: 1315 ـ  قم ـ  متأهل، تحصیلات: ابتدایی، شغل: پلاستیک ‌سازی، محل‌ شهادت: بازار تهران، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: ابن ‌بابویه.

در میان خانواده ‌ای مستضعف و مذهبی در قم دیده به جهان گشود. دوران کودکی را به سختی و مشقت پشت‌ سر گذاشت و با تحمل کلیه مشکلات توانست چند سال تحصیل کند، ‌سپس به کار مشغول شد و حرفه پلاستیک ‌سازی را برگزید، آنگاه ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد؛ وقتی قیام خونین 15 خرداد آغاز شد، به مردم پیوست و در جریان تظاهرات خیابانی در بازار مولوی به شهادت رسید.

شهید مسعود محمدی

نام پدر: علی ‌اکبر، تولد: 1335 ـ  تهران، تحصیلات: اول ابتدایی، شغل: دانش ‌‌آموز، محل شهادت: خیابان 17 شهریور(ژاله سابق)، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: مسگرآباد.

دوران کودکی را با نشاط و سلامت طی ‌کرد که انقلاب اسلامی 15 خرداد آغاز شد. وی که به همراه پدرش در تظاهرات شرکت داشت، هدف گلوله دژخیمان رژیم قرار گرفت و چون گلی نوشکفته بر سنگ‌ فرش خیابان پرپر شد و به شهادت رسید.

شهید امیر(هوشنگ) معصومشاهی

نام پدر: عباس، تولد: 1314 -  ورامین، شغل: خواربار فروش، محل شهادت: پل باقرآباد قرچک، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42.

این شهید بزگوار از نوجوانی در برنامه های مذهبی حضوری چشمگیر و رونق بخش داشت و در کنار پدر در نانوایی کمک می کرد؛ بعدها هم با شراکت برادرش در مغازه خواربارفروشی در رفع نیازهای مردم نقش به سزایی داشت؛ از برادرش نقل است که وقتی آن شهید به سفرهای زیارتی می رفت، علاوه بر وظایف شرعی، کمک مالی به طلبه ها و حوزه های علمیه هم می کرد.

وقتی برادرش در راه قیام 15 خرداد، از شهید می پرسد که اگر از اینجا برگردیم چه می شود؟ پاسخ می دهد: "کوفیها برگشتند، ما که اهل کوفه نیستیم". این شهید نیز در عصر 15 خرداد 42 قلبش هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.

شهید ابوالحسن ممتاز آزاد

نام پدر: عبدالله، تولد: 1309 ـ  قزوین ـ  متأهل، تحصیلات: ‌بی ‌سواد، شغل: کفاش، محل شهادت: میدان اَرک تهران، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: ابن ‌بابویه.

زمان طفولیت و بخشی از نوجوانی خود را در ظلمت جنایات رضاخانی سپری کرد و به علت پاره ‌ای مشکلات به کار روی آورد و شغل کفاشی را برگزید. او که از ستمکاریهای رضاخان و پسر مزدورش صدمات فراوانی متحمل شده بود، وقتی قیام خونین 15 خرداد آغاز شد با مردم مسلمان همراه شد و برای تصرف رادیو ایرانِ آن زمان به آنجا حمله ‌ور شد که توسط سرسپردگان جیره‌ خوار رژیم، هدف گلوله قرار گرفته و به فیض شهادت نایل آمد.

شهید مصیّب مهابادی

نام پدر: محمدصادق، تولد: 1294 - قلعه نو کهنک(روستایی نزدیک پیشوا) – متأهل، محل شهادت: پل باقرآباد قرچک، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: مسگرآباد.

آن شهید به واسطه آشنایی با شهید طباطبایی در برنامه های مذهبی، حضوری فعال داشت و از طریق همین دوست با مرجع خویش امام خمینی(ره) آشنا شده و در راه تبلیغ انقلاب مقتدایش بسیار تلاش کرد؛ ثمره ازدواج پر برکتش، چهار فرزند به نامهای حسن، حسین، عباس و زینب است.

آن بزرگوار از صحن امامزاده جعفر(ع) پیشوا تا باقرآباد با قیام کنندگان همراه بود و سرانجام در غروب 15 خرداد، هدف گلوله جلادان شاه قرار گرفته و به شهادت رسید و پیکر خونین آن شهید توسط نظامیان رژیم در مسگرآباد، غریبانه به خاک سپرده شد.

شهید اسماعیل مهدویان

نام پدر: محمدباقر، تولد: 1320 ـ رشت ـ  مجرد، تحصیلات: ششم ابتدایی، شغل: کارگر، محل شهادت: بازار ناصرخسرو، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: مفقود الجسد.

دوران کودکی را به سادگی سپری ساخت و سپس به تحصیل پرداخت و تا ششم ابتدایی ادامه داد. آنگاه به کار روی آورد و با سادگی و کارگری امرار معاش کرد. وقتی قیام اسلامی 15 خرداد به رهبری امام(ره) آغاز شد، از جمله کسانی بود که به مبارزه با رژیم قیام کرد، سرانجام بر اثر تیراندازی جنایتکاران رژیم پَهلَوی روز 15 خرداد 42 به شهادت رسید.

شهید محمدقلی نادری

نام پدر: امامقلی، تولد: 1324 ـ  فریدن ـ  مجرد، تحصیلات: ششم ابتدایی، شغل: آلومینیوم ‌سازی، محل شهادت: میدان مولوی تهران، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: مسگرآباد.

دوران کودکی را در حالی پشت ‌سر گذاشت که خفقان رژیم سایه سیاهش را گسترده بود. اخلاق او خیلی پسندیده بود و از معرفت و کمال به حد قابل قبولی برخوردار بود، از حرفهای بیهوده پرهیز می‌ کرد و از شرکت در تظاهرات واهمه ‌ای نداشت. مُحَرّم سال 1342 را با عزاداری آغاز کرد و با شرکت در تظاهرات 15 خرداد 42 خیابان مولوی به جنگ با جنایتکاران رژیم شتافت اما با اصابت یک گلوله به شانه و تیری که به پایش اصابت کرده بود، به دست مزدوران شاه گرفتار شد و آن نامردمان با مُشتی که به صورت او زدند، چهره ‌اش را درهم کوفته و با صورتی خونین شهیدش کردند.

شهید محمدحسن وطن ‌پرست

نام پدر: حسین، تولد: 1314 ـ  مشهد ـ  متأهل، تحصیلات: خواندن و نوشتن، شغل: کفاش، محل شهادت: میدان بهارستان، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: بهشت زهرا.

کودکی خود را در دوران سیاه و نکبت ‌بار رضاخانی سپری کرد و با ستم آنان آشنا شد. با وجود تمام سختیها به تحصیل ادامه داد و در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت و به شغل کفاشی پرداخت. وی به علت زیاده‌ خواهی اربابان با ایشان در افتاد و چون صدایش به جایی نرسید، به تهران مهاجرت کرد. او اعلامیه ‌های امام خمینی(ره) را توزیع می‌ کرد و از رژیم طاغوت به شدت بیزار بود. سرانجام با شروع قیام خونین 15 خرداد بر ضد طاغوت قیام کرد و در میدان بهارستان هدف شلیک گلوله مزدوران جیره‌ خوار قرار گرفت و به شهادت رسید.

روحشان شاد و راهشان پُر رَهرو و جاودانه باد...

................................................


ارسال شده در توسط احمد گودرزی

زندگی 37 شهید 15 خرداد/ تصاویر کمتر دیده شده قیام در تهران
استان تهران - خبرگزاری مهر: قیام خونین و تاریخ ساز 15 خرداد سال 1342 نقطه عطفی در تاریخ انقلاب شکوهمند اسلامی ایران محسوب می شود که با تقدیم شهدایی از اقشار مختلف، آن زمان شاه و ساواک را حیران و سردرگم کرد و امروزه، به استناد شواهد و قرائن موجود، پایه گذار اصلی حکومت اسلامی در ایران است.

به گزارش خبرنگار مهر، از جمله ویژگیهای مهم قیام خونین 15 خرداد 1342 می توان به دینی بودن، داشتن رهبری دینی و توانمند، عدم اتکا به قدرتهای خارجی، حضور گسترده و خودجوش مردم و نقش بارز زنان به عنوان پشتیبان و حاضران همیشگی در صحنه مبارزه با ظلم و ستم – به ویژه در قم – اشاره کرد.

حضور پررنگ جوانان و نوجوانان و اقشار مختلف مردم عادی و دانشجویان نیز از ویژگیهای پررنگ این قیام مردمی است.

دلایل عدم وجود آمار دقیق و درست از شهیدان و زخمیهای قیام 15 خرداد

به رغم کنکاش و کاوشی که تا کنون انجام شده، آمار دقیق و درستی از شهیدان و زخمیهای قیام 15 خرداد به دست نیامده و به نظر می ‌رسد که در اسناد و گزارشهای پشت پرده، اسامی کامل آنان هرگز به ثبت نرسیده است؛ این نارسایی در آمار شهیدان و زخمیهای 15 خرداد و ناآگاهی و بی ‌اطلاعی از نام و نشان آنان از آنجا ناشی می‌ شود که:

نمایی از درگیری نیروهای شاه با مردم قیام کننده در 15 خرداد 1342 - شهر تهران

1ـ رژیم شاه برای اینکه ژرفای جنایت و قساوت خود را در کشتار بی ‌رحمانه مردم در قیام خردادماه از دید ملت ایران و جهان پوشیده نگه دارد، بسیاری از کشته‌ ها و حتی زخمیها را که در خیابانها افتاده بودند، پیش از آنکه به بیمارستانها و یا پزشکی قانونی انتقال یابند و مورد شناسایی قرار گیرند، در کامیونها ریختند و در نقاط دوردست، در گورهای دسته‌ جمعی مدفون کردند.

2ـ برخی از خانواده ‌های شهیدان از بیم پیگرد شدید رژیم شاه و برای اینکه گرفتار زندان، ساواک و بازجوییهای آزار دهنده و شکنجه ‌های توان فرسا نشوند، خبر شهادت بستگان خود را در قیام 15 خرداد، هرگز بازگو نکردند و مرگ آنان را به علت تصادف و دیگر رویدادهای غیر طبیعی نمایاندند؛ این پنهانکاری موجب شد که برخی از شهیدان آن قیام تا به امروز ناشناخته بمانند.

3ـ برخی از شهیدان خردادماه از اهالی شهرها و روستاهای دوردست بودند و خانواده‌ های آنان هرگز از سرنوشت آنان نتوانستند خبر یا نشانی به دست آورند. از این رو، آنان را از افراد مفقودالاثر به شمار آوردند؛ بدین گونه تنها از شهیدانی نام و نشانی به جا ماند که مردم توانستند آنان را از صحنه درگیری بیرون ببرند و به بیمارستانها برسانند و یا به گورستان تحویل دهند که نام آنان در دفتر بیمارستان و یا گورستان به ثبت رسید و یا برخی از خانواده‌ های شهید، نام آنان را اعلام کردند.

در حالی که آژانس(خبرگزاری) رسمی پارس، تعداد کشته‌ شدگان را 20 تن و زخمیها را 150 تن قلمداد کرده، وزارت دادگستری تعداد کشته ‌شدگان را 74  تن شمرده است که 60  تن آن در تهران و 14 تن در قم کشته شده‌اند؛ اما به نظر می‌رسد که شمار قربانیان خیلی بیشتر باشد. دولت به خبرگزاریهایی که تعداد کشته ‌ها را یکهزار تن اعلام کرده‌اند، اعتراض کرد... بیمارستانها از دادن هرگونه اطلاعی درباره تعداد زخمیها و کشته ‌ها امتناع می‌ورزند.(روزنامه لوموند؛ 7/6/1963 میلادی).

زندگینامه برخی از شهدای 15 خرداد 1342 استان تهران

اگرچه به طور حتم و بنا به دلایلی که عنوان شد، تعداد شهدای حماسه 15 خرداد 1342 فراتر از اسناد و مدارک موجود بوده و نیاز به تحقیقات و پژوهشهای بیشتری دارد، ولی در این مجال کوتاه به ذکر نام و زندگینامه 38 شهید این قیام زمینه ساز انقلاب اسلامی ایران پرداخته شده است.

شهید محمدحسین اسدپور

نام پدر: رضا، تولد: 1318ـ تهران ـ  مجرد، تحصیلات: ششم ابتدایی، شغل: راننده تاکسی، محل‌ شهادت: چهار‌راه سیروس تهران، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: مفقود.

دوران کودکی را به سختی پشت ‌سر گذاشت و سپس تا ششم ابتدایی درس خواند، آنگاه به دلیل فوت پدر مجبور به کار کردن شد و به رانندگی تاکسی پرداخت. او که در تظاهرات 15 خرداد شرکت داشت، هدف گلوله مزدوران رژیم قرار گرفت و به شهادت رسید.

شهید ابوالقاسم اردستانی

نام پدر: عباسعلی، تاریخ تولد: 1313 - روستای کهنک (نزدیک پیشوا) - متأهل، محل شهادت: پل باقرآباد قرچک، تاریخ شهادت: 15 خرداد سال 42، مزار شهید: مسگرآباد.

آن شهید سرافراز از نوجوانی در برنامه های مذهبی حضور فعال داشته و با نوحه خوانی و ذکر مصیبت اهل بیت(ع) دلهای مُشتاقان و ارادتمندان آن عزیزان را به مظلومیت خاندان رسالت، بیشتر متوجه می کرد و در کار کشاورزی هم یار و مددکار پدر بود و ثمره ازدواجش، سه فرزند به نامهای اکبر، علی اصغر و کبری است.

آن شهید عزیز روز 15 خرداد، همراه با قیام کنندگان از صحن امامزاده جعفر(ع) تا پل باقرآباد با صدای دلنشین خود نوحه سرایی کرد که نوحه "هر که دارد هوس کرببلا بسم الله ..." را با سوز و گداز، چنان خواند که اشک از چشمان قیام کنندگان و کفن پوشان همراهش سرازیر شده و با او همخوانی کردند.

سرانجام نغمه آن بلبل عاشق، در پل باقرآباد توسط جنایتکاران رژیم پَهلَوی خاموش گشته و به شهادت رسید و پیکر پاک آن شهید همراه دیگر شهدا در مسگرآباد، غریبانه به خاک سپرده شد.

تصویری از راهپیمایی قیام کنندگان تهران در 15 خرداد 1342

شهید محمدعلی پرمور

نام پدر: قاسمعلی، تولد: 1296 ـ قم ـ  متأهل، تحصیلات: بی ‌سواد، شغل: گلفروش، محل شهادت: خیابان وحدت اسلامی(شاهپور سابق)، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: بهشت زهرا.

دوران کودکی او با سلطنت جبارانه رضاخان همراه بود. این زمان با سختی و مشقت و تنگنایی که وی برای مردم ایجاد می ‌کرد، سپری شد و وی به دنیای کار روی آورد و گلفروشی را به عنوان پیشه خود برگزید. پس از مدتی به تهران مهاجرت کرد و با اختیار کردن همسر، سرپرستی فرزند آن زن را نیز پذیرفت و مخارج سه فرزند خود و همسرش را عهده ‌دار شد. وقتی روز خونین 15 خرداد 1342 فرا رسید، در محل کسب خودش هدف گلوله جنایت ‌پیشگان پَهلَوی قرار گرفت و به فیض شهادت نایل آمد.

شهید محمدعلی پروانه

نام پدر: اسماعیل، تولد: 1324 ـ نوشهر ـ  مجرد، تحصیلات: کلاس دهم، شغل: دانش‌آموز، محل شهادت: میدان اَرک تهران، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: مسگرآباد.

دوران کودکی را در میان خانواده ‌ای مذهبی سپری کرد سپس به تحصیل پرداخت؛ ‌کلاس دهم نظام قدیم بود که 15 خرداد شکل گرفت. او که اهل عبادت و با ایمان بود به صف تظاهرکنندگان پیوست و هدف گلوله دژخیمان پَهلَوی قرار گرفت و همان روز به شهادت رسید.

شهید مرتضی پهلوانی

نام پدر: مسلم، تولد: 1328 ـ تهران ـ مجرد، تحصیلات: ششم ابتدایی، شغل: دانش آموز، محل شهادت: خیابان وحدت اسلامی(شاهپور سابق)، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: مسگرآباد.

دوران کودکی را در کنار خانواده خود سپری کرد و تا سال ششم ابتدایی به تحصیل علم پرداخت. او که در سنین نوجوانی با افکار و اندیشه ‌های اسلامی و والای امام(ره) آشنا شده و شرکت در تظاهرات علیه رژیم را وظیفه خود می ‌دانست، سرانجام در تظاهرات 15 خرداد 42 در خیابان شاهپور سابق توسط یکی از دژخیمان رژیم به شهادت رسید.

شهید عباس توانا

نام پدر: حسین، تولد: 1323 ـ تهران ـ  مجرد، تحصیلات: دیپلم، شغل: آزاد، محل شهادت: میدان اَرک تهران، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید:  امامزاده عبدالله(ع).

دوران کودکی را با بهره‌ مندی از تربیتی اسلامی گذراند و در دبیرستانهای حکیم نظامی، دارالفنون و فردوسی تا اخذ دیپلم درس خواند. وی به فداییان اسلام پیوست و با محافل مذهبی و مبارز در ارتباط بود، به منزل مرحوم آیت‌ الله طالقانی می ‌رفت و با شادروان تختی در ارتباط بود. فن کشتی را آموخته و کتاب و مقالات مختلف را مطالعه می‌ کرد. سرانجام در 15 خرداد به هنگام قرائت اعلامیه امام(ره) در تظاهرات میدان اَرک، هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.

شهید اسماعیل حسنی

نام پدر: قربانعلی، تولد: 1305 ـ  ساوه ـ  متأهل، تحصیلات: بی‌ سواد، شغل: دُرشکه‌ چی، محل شهادت: خیابان 17 شهریور(ژاله سابق)، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42 ، مزار شهید: مسگرآباد.

دوران کودکی او در زمان رضاخان سپری شد و پس از چندی به کار پرداخت و با درشکه امرار معاش
می‌ کرد و توانست با درآمد اندک و ناچیزش زندگی خود را با روزی حلال سپری کرده و پنج نفر را اداره کند. روز 15 خرداد 42 در حالیکه روی درشکه سوار بود و کار می ‌کرد، هدف گلوله جنایتکاران رژیم قرار گرفت و به شهادت رسید؛ پس از دو هفته پیگیری نیز خانواده‌اش از محل مزار او آگاه شدند.

6 شهید شناسایی شده قیام کفن پوشان 15 خرداد 42 شهرستانهای پیشوا و ورامین

شهید حسن خانی

نام پدر: شمسعلی، تاریخ تولد: سال 1318 - روستای جعفرآباد اخوان (از روستاهای ورامین) - متأهل، محل شهادت: پل باقرآباد قرچک، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: احتمالاً مسگرآباد.

آن شهید سربلند، هم یار پدر در اداره زندگی بود و هم با اخلاص و فداکاری خاصی در برنامه های مذهبی حضور داشت. وی از سنین جوانی به قم رفت و آمد داشته و با دفتر مراجع و امام خمینی(ره) در ارتباط بود و بعد از ازدواج، در حال زیارت حضرت معصومه(س) از خداوند خواسته بود تا به احترام آن بزرگوار، فرزندی به وی عنایت شود و خدا خواسته او را اجابت کرده و ایشان به حرمت آن بانوی بزرگوار، نام دخترش را معصومه گذاشت.

در روز 15 خرداد همراه قیام کنندگان با اشتیاق قدم برداشت و سرانجام روی پل باقرآباد به شهادت رسید. از پیکر پاکش اثری به دست نیامده و شاید در مسگرآباد غریبانه خفته باشد.

شهید شکرالله خبازها

نام پدر: غلامعلی، تولد: 1329 ـ تهران ـ مجرد، تحصیلات: پنجم ابتدایی، شغل: دانش آموز، محل شهادت: میدان وحدت اسلامی(شاهپور سابق)، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: بهشت زهرا.

اخلاق بسیار خوبی داشت و همه او را دوست داشتند. در کلاس پنجم دبستان تحصیل می‌ کرد که بر اثر تیراندازی مزدوران شاه در خیابان وحدت اسلامی به شهادت رسید.

شهید یحیی خمسه ‌ای

نام پدر: خانعلی، تولد: 1324 ـ  الیگودرز ـ  مجرد، تحصیلات: پنجم ابتدایی، شغل: خیاط، محل شهادت: خیابان 15 خرداد تهران، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42.  

سالهای کودکی را به سختی و مشقت گذراند و سپس تا پنجم ابتدایی درس خواند و آنگاه در حرفه خیاطی به کسب تجربه پرداخت. او با آغاز جوانی می‌ خواست مغازه مستقلی تهیه کرده و به کسب حلال بپردازد که قیام خونین 15 خرداد شکل گرفت. او که با رژیم مخالف بود و به واسطه اعمال ضداسلامی آن در پی فرصتی برای مبارزه بود، در تظاهرات خیابان 15 خرداد شرکت کرد و در آنجا هدف گلوله جنایت ‌پیشگان و دژخیمان طاغوت قرار گرفت و خلعت شهادت به قامتش پوشانده شد.

شهید عبدالرحیم خوش تقاضا

نام پدر: علی، تولد: 1318 ـ شیراز ـ متأهل، تحصیلات: ششم ابتدایی، شغل: نانوا، محل شهادت: تهران، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: بهشت زهرا.

دوران کودکی را در سایه مهر پدر و مادر گذراند و پس از مدتی به تهران نزد برادرش آمد و در یک نانوایی مشغول کار شد، سپس ازدواج کرد و صاحب فرزندی شد اما قبل از آنکه او را ببیند، در 15 خرداد 1342 توسط عمّال رژیم پَهلَوی هدف گلوله قرار گرفته و شهید شد. او قبل از این هم توسط مأموران به دلیل گذاشتن عکس امام(ره) بر سر سفره نذری دستگیر شده بود.  

شهید عزت الله رجبی

نام پدر: مشهدی نصرالله، تولد: 1312 - سَناردک( از روستاهای پیشوا) – متأهل، محل شهادت: پل باقرآباد قرچک، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: مسگرآباد.

وی از نوجوانی در برنامه های مذهبی که در حرم امامزاده جعفر(ع) برگزار می شد، شرکت فعالی داشته و در کنار این برنامه ها، در کار کشاورزی به پدر نیز کمک می کرد و ثمره زندگی مُشترکش، یک فرزند به نام علی است.

روحیه ای ظلم ستیز داشته و در برابر ستم اربابها ساکت نمی ماند و از رعیتها دفاع می کرد.آن شهید شجاع، در قیام 15 خرداد از صحن امامزاده جعفر(ع) پیشوا تا پل باقرآباد با قیام کنندگان بوده و با شور جوانی و حرکت شجاعانه خود در جلوی جمعیت، در تشویق مردم نقش مهمی داشت. سرانجام در غروب خونبار 15 خرداد 1342 هدف گلوله سنگدلان رژیم پَهلَوی قرار گرفته و به شهادت رسید و پیکر مطهرش همراه با دیگر شهدا، توسط مأموران رژیم در مسگرآباد، غریبانه مدفون شد.

تانکهای رژیم ستمشاهی در 15 خرداد 42 آماده شلیک به قیام کنندگان در میدان توپخانه تهران(امام خمینی(ره) فعلی)

شهید کریم رحیمی

نام پدر: رحمان، تولد: 1300 ـ اراک ـ متأهل، تحصیلات: بی‌سواد، شغل: کارگر حمام، محل شهادت: میدان وحدت اسلامی(شاهپور سابق)، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42.           

دوران کودکی را در ظلمت فراگیر سلطه اهریمنی رضاخان سپری کرد و به علت مشکلات فراوان موفق به تحصیل نشد. وی پس از چندی به کار روی آورد و به عنوان کارگر حمام به امرار معاش پرداخت. آنگاه ازدواج کرده و صاحب پنج فرزند شد و سرانجام در مقابله با رژیم طاغوت و حین تظاهرات 15 خرداد 1342 توسط یک سروان جنایتکار به شهادت رسید.

شهید ناصر زاد قَنّاد

نام پدر: اکبر، تولد: 1309 ـ رشت ـ متأهل، شغل: راننده تاکسی، محل شهادت: خیابان 17 شهریور(ژاله سابق)، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42.   

دوران کودکی او زیر سلطه قَدّاره‌ بندی و جنایات بی‌ شمار رضاخان به تلخی گذشت. پس از چندی توانست تاکسی تهیه کرده و به امرار معاش بپردازد. سپس ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد. وقتی قیام خونین 15 خرداد 1342 به رهبری امام(ره) آغاز شد، او به جمع تظاهرکنندگان پیوست که در این حادثه هدف گلوله دژخیمان به شهادت رسید.

شهید احمد زالیانی سه‌ گانه

نام پدر: علی‌اکبر، تولد: 1329 ـ اراک ـ  مجرد، تحصیلات: ششم ابتدایی، شغل: دانش‌آموز، محل شهادت: خیابان ‌بی ‌سیم،‌ تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: مسگرآباد.

دوران کودکی را در زادگاهش گذراند، سپس به تهران مهاجرت کرد و به تحصیل پرداخت. در سال ششم ابتدایی نظام قدیم درس می ‌خواند که قیام خونین 15 خرداد شکل گرفت، او نیز که سری پرشور داشت، به این نهضت پیوست و برای اعتراض به رژیم خونخوار پَهلَوی به خیابان آمد اما گلوله خورد و روز 15 خرداد 42 در بیمارستان "شیر و خورشید" به شهادت رسید.   

شهید عبدالله زوارفرد

نام پدر: محمدکاظم، تولد: 1324 ـ تهران ـ مجرد، تحصیلات: چهارم ابتدایی، شغل: نقاش، محل شهادت: سبزه‌ میدان تهران، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: بهشت زهرا.

دوران کودکی را با مشکلات چندی سپری ساخت و سپس به تحصیل روی آورد و تا چهارم ابتدایی درس خواند. آنگاه به شغل نقاشی پرداخت و به وسیله آن امرار معاش کرد. او با ایمان و خداجو بود، زمانی که قیام خونین 15 خرداد برپا شد، برای اعلام حضور و مبارزه با رژیم خودکامه شاه به سبزه‌ میدان آمد که هدف گلوله سفاکان طاغوت قرار گرفت و به شهادت رسید.

شهید محسن سلیمان

نام پدر: نقی، تولد: 1313 ـ تهران ـ متأهل، تحصیلات: خواندن و نوشتن، شغل: کفاش، محل شهادت: تهران، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42 ، مزار شهید: بهشت زهرا.

دوران کودکی او در ظلمت گسترده دیکتاتوری رضاخانی گذشت. با تمام سختیها تا حد خواندن و نوشتن درس خواند و سپس به کفاشی روی آورد و آن را به عنوان شغل خویش پذیرفت. او تعصب مذهبی داشت و از عمق وجود به اسلام و قرآن عشق می ‌ورزید. وقتی در خرداد 42 امام (ره) را دستگیر کرده و به تهران فرستادند، او از جمله کسانی بود که پس از سخنرانی حجت ‌الاسلام انصاری شعار می ‌داد، مأموران سفاک رژیم که مردم را زیر نظر داشتند، آنها را به رگبار گلوله بستند و شهید در آن تظاهرات به ملاقات محبوب نایل شد.

شهید مجتبی شجری

نام پدر: علی، تولد: خوانسار ـ  مجرد، تحصیلات: پنجم ابتدایی، شغل: کارگر چاپخانه، محل‌ شهادت: بازار، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42 ، مزار شهید: بهشت زهرا.

دوران کودکی را با سختی سپری کرد و آنگاه به تحصیل پرداخت و تا پنجم ابتدایی درس خواند، سپس به تهران آمد و مقیم شد و به استخدام چاپخانه درآمد و به عنوان کارگر مشغول فعالیت شد. او از رژیم جنایتکار پَهلَوی متنفّر بود و به عناوین گوناگون این نارضایتی را اعلام می‌ داشت. سرانجام در قیام خونین 15 خرداد 42 به هنگام گریز از دست جنایتکاران، شهید شد.

شهید حسن شمشیری تهرانی

نام پدر: حاج عبدالرزاق، تولد: 1306 ـ تهران ـ متأهل، تحصیلات: چهارم متوسطه، شغل: آزاد، محل شهادت: خیابان 17 شهریور(ژاله سابق)، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: بهشت زهرا.

دوران کودکی را به سختی و مشقت گذراند و تنگنای سلطه اهریمنی رضاخان ملعون را با تمام وجود احساس کرد. وی با این وجود تا چهارم متوسطه درس خواند و سپس به کسب و کار پرداخت. او که از رژیم منفور پَهلَوی به شدت بیزار بود، به دنبال فرصت می ‌گشت تا به گونه‌ ای با این نظام جنایت ‌پیشه به مبارزه برخیزد،  تا اینکه قیام خونین 15 خرداد به رهبری امام(ره) آغاز شد. وی که در آن تظاهرات شرکت کرده بود، به شهادت رسید.                  

شهید هوشنگ صادق

نام پدر: گداعلی، تولد: 1319ـ تهران ـ مجرد، تحصیلات: ششم ابتدایی، شغل: بیکار، محل شهادت: خیابان پامنار تهران، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42 ، مزار شهید: بهشت زهرا.

اوان کودکی را به سلامت گذراند و تحصیلات خود را تا ششم ابتدایی ادامه داد. سرانجام در تاریخ 15 خرداد 42 همراه با مردم برای تظاهرات علیه رژیم پَهلَوی به خیابان پامنار رفته بود که مورد اصابت گلوله دژخیمان پَهلَوی قرار گرفته و به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

شهید حسن طوسی

نام پدر: جعفر، تولد: 1298 ـ  لواسان ـ متأهل، تحصیلات: بی ‌سواد، شغل: معمار، محل شهادت: تهران، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42.

دوران کودکی را با بهره ‌مندی از تربیتی اسلامی سپری ساخت و برای امرار معاش وارد محیط کار شد و معماری را به عنوان حرفه برگزید. او انسانی متدین و با ایمان بود و در جلسات مذهبی و عزاداریها شرکت می ‌کرد. وقتی قیام 15 خرداد به رهبری امام(ره) آغاز شد، به امواج خروشان مردم پیوست و در تظاهرات آن روز شرکت کرد، سرانجام بر اثر گلوله یکی از جنایتکاران رژیم به شهادت رسید.

شهید حسن عباسی فرد

نام پدر: حسین، تولد: 1316 ـ  تهران ـ متأهل، تحصیلات: ششم ابتدایی، شغل: ریخته ‌گری، محل شهادت: چهارراه سیروس، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42، مزار شهید: مسگرآباد.

دوران کودکی را به سختی و مشقت گذراند و سپس تا ششم ابتدایی درس خواند، آنگاه به حرفه ‌ریخته‌ گری روی آورد و آن را وسیله امرار معاش خود ساخت،  سپس در یک موقعیت مناسب ازدواج کرد و پدر یک فرزند شد. او از ستمهای طاغوت رنجهای زیادی تحمل کرده و نفرت زیادی در دل داشت. سرانجام روز 15 خرداد 1342 در تظاهرات مردمی، هدف گلوله مزدوران جنایتکار رژیم قرار گرفت و به شهادت رسید.

شهید علی عسگریان

نام پدر: عباس، تولد: 1304 ـ امین ‌آبادِ شَهرِضا ـ  متأهل، تحصیلات: سواد قرآنی، شغل: کشاورز، محل شهادت: تهران، تاریخ شهادت: 15 خرداد 42 ، مزار شهید: بهشت زهرا.

در خانواده‌ ای مذهبی دیده به جهان گشود و در اوان کودکی، پدرش را از دست داد و از آنجایی که وی تنها پسر خانواده بود، سرپرستی مادر و خواهرانش را به عهده گرفت و به شغل کشاورزی مشغول شد. در کنار کار به همت مادر، سواد قدیمه قرآنی را در مکتب روحانی محل به خوبی آموخت تا اینکه به خدمت سربازی رفت؛ در دوران سربازی با تلاش و کوشش زیاد سواد جدیده خواندن و نوشتن و ریاضیات را به‌ دست آورد؛ سپس ازدواج کرد و صاحب یک فرزند شد. به دنبال دستگیری حضرت امام(ره) در جریان انقلاب اسلامی قرار گرفت و در تظاهرات بر علیه رژیم ستمشاهی شرکت می ‌کرد تا اینکه روز 15 خرداد 1342 در جریان راهپیمایی مردمی بر علیه رژیم مخلوع شاه به دست نیروهای نظامی طاغوت در سن 38 سالگی به درجه رفیع شهادت نایل آمد.


ارسال شده در توسط احمد گودرزی
<      1   2