سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تعلیم وتربیت

سه دسته نیروی انسانی درسازمانهاداریم:

یک)نیروی انسانی که تمام توانش رابرای سازمانش میگذارد،

دو)گروهی دیگرنیمه درگیراست.فقط بخشی ازتوانش را صرف سازمان می کند،

سه) گروه سوم بیخیال کارند.

اگه بخواهیم میانگین بگیریم گروه اول بیست درصد افراد یک سازمان را تشکیل می دهند،گروه دوم حدود 60درصدوگروه سوم نیزحدودبیست درصدازکارکنان سازمان راتشکیل میدهند.

مدیریت منابع انسانی یعنی چطورمدیریت کنیم تاسازمان موفق باشدوآن هشتاددرصدنیزباتمام توانشان برای سازمان کارکنند.

سه نشانه های اصلی دلبستگی کارکنان به کار و سازمان:

یک)درموردسازمان باتعصب حرف میزنند به عبارتی از سازمانشان تعریف و تمجید می کنند(say)،

دو)باهربهانه ای  و یا پیشنهادی سازمانشان  راترک نمی کنند(stay)،

سه)برای تحقق اهداف سازمان تلاش فوق العاده میکنند.کمیت و کیفیت کارشان بالاتر از استاندارد ها و انتظارات رایج و متعارف است( strive)

سوال:کارمندی که خوب مدیریت بشودوسرجای خودش قراربگیردعملکردش چقدرنسبت به بقیه کارکنان تفاوت دارد؟

تحقیقات نشان داده بازدهی این دسته از کارکنان درخط مونتاژحدود40 درصد،درفروش بیمه نامه 240 درصدودرصنعت نرم افزار 1200 درصدبیش ازسایرکارکنان خواهدبود.

موسسه گالوپ ازهفده میلیون ادم ازسراسرجهان سوال کرده است که چه عواملی می تواندموجب موفقیت یک سازمان شودکه سیزده موردازپاسخهایی که بیشترین فراوانی راداشته به شرح زیراست:

یک)کارکنان بایدبدانندکه سازمان ومدیران آن دقیقاازآنهاچه می خواهندوچه انتظاراتی دارند،

دو)کارکنان بایداحساس کنندکاری مهم دریک سازمان مهم برعهده دارند،

سه)بایدابزار،امکانات؛منابع،اطلاعات وسایرملزومات خوب کارکردن رابرای کارکنان تامین کرد،

چهار)کارکنان رابایدبه کارهایی گماشت که باتوانایی آنهابیشترین تناسب راداشته باشد ،

پنج)کارکنان برای کارخوبی که انجام می دهندلازم است موردقدردانی قرارگیرند،

شش)بایدبه شخصیت انسانی کارکنان توجه کردوبه آن اهمیت داد/کارکنان دوست ندارندفقط یک شماره پرسنلی باشند ،

-         نگاه برخی مدیران  به کارکنان همان نگاه به جعبه ابزار است

-         کارکنان دوست ندارند فقط یک شماره پرسنلی باشند

 

هفت)کارکنان بایداحساس کنندکسی درسازمان به فکرتوسعه آنهاست واین پیشرفت وتوسعه سازمان راتسهیل میکند،

هشت )بایدافکار،ایده ها،ابتکارات،وپیشنهادهای کارکنان رابه حساب آوردوازآن استقبال کرد،

نه)کارکنان درمحیط کار (اخلاق کاری)راببینندوباهمکارانی کارکنندکه آنهاهم اخلاق کاروارزشهای سازمانی رارعایت کنند،

ده)کارکنان بایددرفضای دوستانه ای کارکنندودوستان خوبی دربین همکارانشان داشته باشند.

گالوپ میگه :

خوش به حال سازمانی که وقتی ازکارمندش سوال می کنندکه بهترین دوست هایت چه کسانی هستند؟بگویدهمکارانم

یازده)رفتاروعمکردکارکنان بایدارزیابی شودوانهابایدبازخوردهای مفیددرمسیرپیشرفت وموفقیت خوددریافت کنند.

این جمله زیباراداشته باشید:

هیچ چیزترسناک ترازاین نیست که کسی ازچیزی نترسد .

همه آدم هانقطه کوردارندولی نقاط کورمدیران بیشتراست چون آدمهای شجاع دوربرمدیرکمندکه ضعفهای مدیررابه خودش منعکس کنند.

 

بازخورد 360 درجه ای:یعنی مدیر ازهمه کارکنان بخواهد که اوراارزیابی کنند.

این نکته مهمی است .سازمانی اگه بخواهد رشد نماید لازم است مدیران ان عملکرد  و رفتارشان را دائما در معرض قضاوت و ارزیابی همه کارکنانشان قرار دهند.و از انها بخواهند بدون ترس و واهمه نظراتشان را بیان کنند.

 

 

دوازده) همه کارکنان بایدفرصت های آموزش ویادگیری داشته باشند .

سیزده) سازمان لازم است توازن بیشتری بین زنگی شخصی و زندگی شغلی کارکنان بر قرار کند

موسسه گالوپ معتقده شمامی توانیدباتبدیل این  مورد به  سوال های مناسب  و پرسش از کار کنان میزان دلبستگی وچسبندگی کارکنان به سازمان رابسنجید.نظیر:

یک)آیامیدانم که به هنگام کارکردن ازمن چه میخواهید؟

دو )آیامن ابزاردرست انجام دادن کاررادراختیاردارم؟


ارسال شده در توسط احمد گودرزی

 

آموزش را می توان به سه حیطه کلی آموزش همگانی، آموزش کارکنان وآموزش عالی تقسم بندی نمود، بر این اساس، مهمترین زمینه‌های مطالعاتی دانش مدیریت آموزشی سه بخش عمده را دربر می‌گیرد:

مدیریت آموزش عمومی
مدیریت آموزش سازمانی
مدیریت آموزش عالی(1).
مشهورترین اندیشمندان رشته مدیریت آموزشی

ویلیام هارولد پین (William Harold pyne) : او در سال 1875 برای اولین بار مدیریت در سازمانهای آموزشی را مورد بررسی قرارداد . از دیدگاه او، علوم اجتماعی، زمینه مناسبی برای مطالعه مدیریت آموزشی است.
جان فرانکلین بابیت (John Franklin Bobbitt) : بابیت مفاهیم و اصول مدیریت علمی را در سازمانهای آموزشی تبیین کرد . او از متفکران آیین کارایی در سیستم‌های آموزشی است و براین اساس، یک مدل پنج مرحله‌ای در برنامه ریزی آموزش، پیشنهاد نمود.
جس هومر نیولان (Jesse H. Newlon) : نیولان در سال 1934 اولین مدل نظری مدیریت آموزشی را با نام «مدیریت آموزشی بعنوان خط مشی اجتماعی» ارائه نمود. او برای اولین بار مبانی علمی مدیریت آموزشی را تشریح نموده‌است.
دانیل ادوارد گریفیتث (Daniel Edward Griffith) : او با تالیف کتاب تئوری اداری، پیشگام جنبش تئوری در مدیریت آموزشی است . گریفیتث معتقد بود تحقیق در مدیریت آموزشی باید مبتنی بر تئوری و در جهت ایجاد تئوری باشد، او تئوری تصمیم گیری در سازمانهای آموزشی را طرح نمود.
دونالد ویلاور (Donald J. Willower) : فعالیت‌های علمی ویلاور بیشتر بر روش‌های کنترل در سازمانهای آموزشی و روش‌شناسی علمی و روش تحقیق در مدیریت آموزشی متمرکز بوده‌است.
کارل ویک (Karl E. Weick) : ویک تئوری پیوند سست در سازمانهای آموزشی را مطرح نمود. او در این تئوری، رابطه ضعیف نظارت بورورکراتیک با فعالیت‌های آموزشی کارکنان آموزشی را مورد بررسی قرار داده‌است.
جاکوب گتزلز (Jaccob W. Getzels) : گتزلز با همکاری گیوبا (Egon G. Guba)، مهمترین تئوری در زمینه تبیین رفتار در سازمانهای آموزشی را ارائه داد .او در این تئوری، سازمانهای آموزشی را بعنوان سیستم اجتماعی در نظر گرفته‌است .
اندرو ویلیامز هالپین (Andrew Williams Halpin) : هالپین در سال 1963 با همکاری دونالد کرافت (Donald B. Craft) مفهوم جو سازمانی را مطرح نمودند و پرسشنامه توصیف جو سازمانی(OCDQ) را به‌منظور اندازه‌گیری جو سازمانی مراکز آموزشی طراحی کردند.
ویلیام ردین (William J. Reddin) : ردین، نظریه پرداز تئوری مفهوم سه بعدی سبک مدیریت (The 3-D Management Style Theory) برای نخستین بار، بعد اثر بخشی را به ابعاد وظیفه مداری و رابطه مداری افزود. منظور او از بعد اثربخشی، اشاره به عوامل موقعیتی در تعیین سبک مدیریت است . ردین از پیشگامان نظریه اقتضای در مدیریت است .از دیدگاه او، در سازمانهای آموزشی، بسته به موقعیت، سبک‌های گوناگون مدیریت می‌توانند اثر بخش یا غیر اثربخش باشند اثربخشی سبک رهبر ی وابسته به تناسب آن با عوامل موقعیتی است. او به منظور تشخیص سبک مدیریت، ازمون تشخیص سبک مدیریت(MSDT) را طراحی نمود.
ماتیو مایلز (Matthew B. Miles) : مایلز نظریه پرداز سلامت سازمانی در سازمانهای آموزشی است. او در سال 1969ضمن تبیین مفهوم سلامت سازمانی، پرسشنامه توصیف سلامت سازمانی (OHDQ) را طراحی نمود. از دیدگاه مایلز، سلامت سازمانی به دوام و بقای سازمان در محیط خود و سازگاری با آن و ارتقاء و گسترش توانایی خود برای سازش بیشتر، اشاره دارد.
جان همفیل (John K. Hemphill) : همفیل، مفهوم رهبری در سازمانهای آموزشی را تبیین کرد و با همکاری هالپین، پرسشنامه توصیف رفتار رهبری (LBDQ) را طراحی نمود.
توماس گرینفیلد (Thomas B. Greenfield) : گرینفیلد دیدگاه پدیدارشناسی و تفسیری را در مدیریت آموزشی مطرح نموده‌است.
توماس سرجیوانی (Thomas J. Sergiovanni) : سرجیوانی مدیریت آموزشی را از منظر اخلاق و قدرت مورد تحلیل قرارداده‌است.
وین هوی (Wayne K. Hoy) : او از جمله دانشمندان معاصر مدیریت آموزشی است. هوی با همکاری سسیل میسکل (Cecil G. Miskel) ضمن تلاش در جهت توسعه تئوری سیستم‌های اجتماعی در سازمانهای آموزشی، مدیریت آموزشی را بعنوان یک علم تجربی (Science) مورد توجه قرار داده‌است .
ژوزف مورفی (Joseph (Joe) Murphy) : مورفی از دانشمندان معاصر مدیریت آموزشی است او ضمن بررسی مبانی علمی مدیریت آموزشی، از دیدگاه پست مدرنیزم، مدیریت آموزشی را مورد بررسی قرارداده‌است .
ریچارد بیتس (Richard J. Bates) : بیتس از نظریه پردازان تئوری انتقادی در مدیریت آموزشی است. او معتقد است مفهوم عدالت اجتماعی (Social justice) باید محور عمل مدیریت آموزشی قرار گیرد و بعنوان معیاری مهم در سیاستگذاری آموزشی به آن توجه شود. او مدیریت آموزشی را بعنوان عمل فرهنگی درنظر گرفته است.
بیلی بلر(Billie Goode Blair) : خانم بلر، در مورد نظریه آشوب (Chaos) در مدیریت آموزشی به تحقیق پرداخته است، او معتقد است نظریه آشوب می تواند بسیاری از پدیده‌های مبهم و نامنظم در سازمانهای آموزشی را تبیین کند .
یوجین سمیر (Eugenie Angele Samier) : خانم سمیر، فرایندهای سیاسی موجود در سازمانهای آموزشی را مورد بررسی قرار داده و از منظر فلسفه سیاسی، ماهیت سازمانهای آموزشی و کارکردهای مدیریت آموزشی را تبیین نموده است .
دیوید منسفیلد (David Mansfield) : منسفیلد، از نظریه پردازان تئوری پیچیدگی (Complexity Theory)در رهبری آموزشی است . از دیدگاه وی، سازمانهای آموزشی سازمانهایی خودسازمان دهنده، پیچیده و غیر خطی هستند بنابراین، سبک مدیریت و رهبری در این سازمانها نیز باید مبتنی بر این ویژگی‌ها باشد.
کالین ویلیام ایورس (Colin William Evers): ایورس از فلاسفه مشهور و معاصر مدیریت آموزشی است . او مدیریت آموزشی را از منظر فلسفی مورد بررسی قرار داده و مفاهیمی همچون ارزش، اخلاق و ماهیت تئوری علمی در مدیریت آموزشی را تبیین نموده است .
جو فریس (Joe Fris) : فریس، از دیدگاه پارادایم کوانتومی (Quantum Paradigm)، مدیریت آموزشی را مورد تحلیل قرار داده، او بر مبنای پارادایم کوانتومی، استراتژی‌های رهبری اثربخش در سازمانهای آموزشی، را کشف نموده است

احمد گودرزی-مدرس دانشگاه


ارسال شده در توسط احمد گودرزی

کارکردهای مدیریت آموزشی
فراگرد مدیریت را غالبا به کارکردها یا وظایف مدیریت تفکیک و تجزیه می‌کنند. منظور از کارکرد، فعالیتی مهم و اساسی است که در نیل به هدف، ضرورت دارد. هنری فایول، اولین کسی که وظایف مدیریت را تقسیم کرده، معتقد است وظایف اساسی مدیریت عبارتند از:
· برنامه‌ریزی: یعنی تعیین هدف، یافتن و ساختن راه‌ها و وسایلی که رسیدن به هدف را امکان‌پذیر می‌سازد و همچنین پیش‌بینی کارهایی که باید در آینده انجام گیرد.
· سازمان‌دهی: یعنی ترکیب و تخصیص افراد، منابع و امکانات میان افراد و واحدهای مختلف سازمان و همچنین هماهنگی بین آنها به منظور رسیدن به اهداف سازمان.
· فرماندهی: یعنی هدایت و جهت‌دهی افراد در انجام دادن کارها.
· هماهنگی: یعنی به هم پیوستن و وحدت بخشیدن همه امکانات و منابع مادی و انسانی و همچنین فعالیت‌ها، که برای رسیدن به هدف سازمان ضرورت دارد.
· کنترل کردن: یعنی رسیدگی به اینکه آیا کلیه برنامه‌ها و عملیات انجام شده طبق مقررات و دستورات صورت می‌گیرند یا خیر.

ویژگی‌های مدیر آموزشی
مدیر خوب، کسی است که با استفاده صحیح، منطقی و عقلایی از منابع مادی و انسانی، سازمان را برای رسیدن به هدف خود که برآورنده یکی از نیازهای جامعه است، رهبری و هدایت کند. پس مدیران آموزش و پرورش علاوه بر آگاهی کامل از علم مدیریت، اصول و تئوری‌های آن باید شرایط و ویژگی‌هایی را دارا باشند که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
· در زمینه‌ی مدیریت، دارای مهارت‌های فنی، انسانی و ادراکی باشد
· به کار خود به عنوان مدیر آموزشی، نگرشی آگاهانه و علمی داشته باشد
· کلیات روش‌ها و فنون تدریس را به خوبی بداند
· از سلامت جسمانی، روانی و شخصیتی کامل برخوردار باشد
· نظام آموزشی کشور خود را به خوبی بشناسد و از سوابق و تحولات تاریخی آن آگاه باشد
· از فلسفه، ارزش‌ها، هدف‌ها و مقاصد کلی آموزشی مطلع باشد
· با اندیشه‌ها و نظریه‌های مدیریت و رهبری آشنا باشد و به اقتضای محیط کار خود، آنها را به‌کار بندد
· بر مسئولیت‌ها و وظایف چندبعدی آموزشی، ارشادی، فرهنگی و اجتماعی خود واقف باشد
· سابقه آموزشی و معلمی حداقل پنج سال داشته باشد
· در زمینه‌ی علوم تربیتی و روان‌شناسی دانش کافی داشته و بتواند معلمان را راهنمایی نماید
· روابط و مناسبات متقابل میان مدرسه، خانواده و جامعه را درک کرده و در انجام وظایف محوله آنها را نادیده نگیرد.

اهمیت مدیریت آموزشی در پیشرفت و توسعه ملل توجه به مدیریت را در اولویت قرارداده است. امروزه در مقایسه با گذسته،ایفای نقش مدیریت،یا بر
حسب تعریف هماهنگ ساختن فعالیت ها وامکانات سازماندر جهت حصول به اهداف سازمان به لحاظ وسعت ارتباط قلمرو و پیچیدگی اهداف و وظایف سازمان و نیز گسترش پیچیدگی افکار و انتظارات کارکنان ومهارتهای استفاده از تجهیزات بسیار دشوارتر شده است . بنابراین آموزش مدیران وآماده ساختن آنان برای ایفای نقش مدیریت ضروری است. مدیریت آموزشی در مقایسه با سایر مدیریت ها به لحاظ تأثیری که جریان و گردش فعالیت های آموزشی و پرورشی بر کیفیّت فارغ التحصیلانی دارد که وارد دوره های مدیریت آموزشی می شوند از اهمیّت بیشتری برخوردار است. توجّه به مدیریت آموزشی در بر دارنده ی دونتیجه آنی و آتی است از نتایج آتی توجّه به مدیریت آموزشی تأثیر بسزایی است که مدیران آموزشی میتوانند در رشد ذهن،شناخت،درک وفهم مدیران دیگری چون مدیران مالی و صنعتی داشته باشند.

ضرورت و اهمیت مدیریت آموزش
اکنون ،عصر مدیریت و رهبری است و موفقیت نمادها و سازمان ها تا حد زیادی به کارائی و اثر بخشی مدیریت بستگی دارد . با توجه به ضرورت و اهمیت مدیریت سبب پیدایش گرایش ها و انواع مختلف مدیریت شده است. اگر چه مدیریت های مختلف در اصول یکسان هستند ، ولی از جنبه های فنی و عملی باهم تفاوت های زیادی دارنده . با آنکه همه مدیریت ها به نوبه و در جای خود مهّم و پرارزش هستند ،اگر مدیریت آموزشی را با انواع دیگر مدیریت مورد مقایسه قرار دهیم متوجه می شویم که هیچ یک از آن ها به اندازه مدیریت آموزشی حائز اهمیت نیست .
ترقی هر جامعه ای در گرو نوع و چگونگی است که در مدارس انجام می گیرد و اثر مدیریت به عنوان رهبر آموزشی در مدارس را نمی توان نادیده گرفت. اگر، به عنوان مثال دبستانی 500 دانش آموز داشته باشند و مدیر آن ملی یک دوره پنجسال با روش های درست تعلیم و تربیت از ایجاد انگیزه در معلمین و شاگردان ایجاد روحی? لازم برای ادام? همکاری در امر تعلیم و تربیت ، ایجاد نظم در مدرسه ،رعایت حقوق و آزادی افراد ، جلب نظر و همکاری اولیاء وهم چنین بکار گیری روش های درست تصمیم گیری ، برنامه ریزی ، تشویق و تنبه ،نظارت و کنترل ، ارزش یابی و پاداش و غیره ف بتواند افراد شایسته ای را تربیت و تحویل جامعه بدهد ؛ شاید بتوانیم با اطمینان پیش بینی کنیم که تقریباً عده زیادی از این افراد در آینده جذب شغل ها و سازمانها ی رویهم رفته مهم و مؤثرخواهند داشت ،مقدور نمی باشد .
مدیریت آموزشی نقش حیاتی و حساس در پیش برد اهداف تعلیم و تربیت دارد . آن گونه که پس از این خواهیم دید ، مدیر باید دارای ویژگی ها ، توانایی ها ، و مهارت های خاصی باشد تا بتواند با کمال اطمینان ،کودکان ،نوجوانان، جوانان را بدست او سپرد .او باید هم? عوامل لازم و مؤثر در تربیت و اداره آموزشگاه را بشناسد و از همه مهم تر بداند که چگونه باید با آنها و روی آنها کار کند . دانش آگاهی و مهارت های مدیر باید قبل از پرداختن به مدیریت در حدَی باشد که نیاز به آزمایش و خطا های مکرر نباشد .
در بسیاری از شغل ها ،آزمایش و خطا برای یادگیری و تجربه کردن مسائل همراه با خطا و خطرات و زیان های غیر قابل جبران نبست . آما ،در تعلیم و تربیت و مدیریت آموزشی ،هر آ زمایش و خطا یی همراه با زیان های بزرگی خواهد بود که خیلی ازآنها جبران ناپذیر است . مدیر واجد شرایط مانند مکانیسین و یا طبیبی است که با مشاهده علائم خرابی یا بیماری پی به علت آن می برد و فوراً برای تعمیر و یا بهبود آن دست به عمل می زند . همان طور که یک طبیب کاردان دچار سردرگمی و دسپاچگی نمی شود و با علم و اطمینان دست به عمل می زند . مدیر آموزشی نیز با آکاهی واعتماد به نفس ، افراد و سازمان را به سمت اهداف مورد نظر هدایت می کند .

مفاهیم و تعاریف مدیریت آموزشی
از آنجا که مدیریت آموزشی نیز در بر دارنده مفهوم کلی مدیریت در سازمان است قبل از تعریف مدیریت آموزشی ، به تعریف مفهوم کلی مدیریت می پردازیم . مدیریت در مفهوم کلی و عام آن به شکل ها و دیدگاه های متفاوت تعریف شده است ،به گفته یکی از صاحب نظران ،به تعداد نویسندگان مدیریت از مدیریت تعریف ارائه شده است . مع ذلک ،همه اندیشمندان مدیریت در یک نقطه اتفاق نظر دارند وآن این است که مدیریت عامل رسیدن به اهداف سازمان می باشد . استونر می گوید ،«مدیریت فرآیند برنامه ریزی ،سازمان دهی ، هدایت و کنترل کوششه ها اعضای سازمان و استفاده از تمام منابع سازمان برای دست یابی به اهداف معین سازمانی است .»1 بیشترین تاکید این تعریف بر وظایف اصلی مدیریت واستفاده از همه منابع و امکانات برای رسیدن به هدف های سازمانی می باشد.
فلیپو مدیریت را «هماهنگی همه منابع از طریق فراگردهای برنامه ریزی و کنترل عملیات سازمانی بطوری که هدف ها را بتوان بطور مؤثر و صرف جویانه حاصل نمود.»2 تعریف می کند . در این تعریف مدیریت جریانی مجموعه ای است که مهم ترین کار او هماهنگی برنامه ریزی و کنترل است . اساسی ترین نکته در تعریف فوق اصطلات مؤثر وصرفه جویانه است. مؤثر بودن کار مدیریت یعنی دست یافتن به هدف ها و آنچه سازمان می بایست به آن برسد .مفهوم صرفه جویانه به معنی استفاده مناسب ،بجا واقتصادی از امکانات و منابع موجود در سازمان است مدیریت باید در ظرف زمان ومکان و رعایت عمرو انرژی مصرف شده از منابع استفاده بهینه کند.
دکتر علی علاقه بند ،مدیریت را «بوجود آوردن و حفظ کردن محیطی که در آن افراد بتوانند در جهت بر آوردن هدف معینی بطور مؤثر و کار آمد فعالیّت کنند،»3 تعریف می کند. در بیشتر تعاریف مدیریت ،به انسان وکارکردن با انسانها اشاره شده است . یک تعریف مدیریت را هنر انجام دادن کارها به وسیله دیگران. از آنجا که مدرسه یک نظام صد در صد انسانی است که عامل انسان هیچ سازمانی مثل یک کارخانه ویاحتی یک بینارستان به اندازه مدرسه قوی نمی باشد،مدیریت را با تکیه بر بعد انسانی آن از یک سو ، و باتوجه به هدف الهی آن از سوی دیگر چنین تعریف می کنیم .
مدیریت یعنی : کارکردن با مردم ،میان مردم ،برای مردم و به خاطر خدا همراهی و هماهنگی داشتن عضویت داشتن خادم بودن هدف الهی داشتن. منظور از تعریف فوق این است که هیچ نهاد اجتماعی بدون در نظر گرفتن مردم یا انسان ها ونیازها ی آنها وبدون آنکه نظام متعلق به آنها باشد ،تاَسیس نمی شود ،پس سیستم با نهادی که برای خدمت به انسان نباشد وجودش مورد سوال خواهد بود، لذا مدیر باید با افرادی که در داخل یا خارج مدرسه هستند همراه وهمگام باشد.مدیر میان مردم زندگی می کند و در جمع افراد سازمان عضویت دارد. منظور از عضویت این که او اعضای گروه اجتماعی است و سایر افراد ،او را یکی از اعضا ء وجزئی از خودشان به حساب می آورند . اگر نگاهی به زندگی پیامبر اکرم بیفکنیم ،می بینم که آن حضرت قبل و بعد از بعثت در میان مردم بوده و همه جا عضو مؤثر گروه محسوب می شدند. با همه بزرگی و عظمت حضرت می فرمودند :ما انا الا کوا حد منکم من کسی جز یکی از شما نیستم برای مردم به مفهوم در خدمت مردم و خادم آن ها بودن است.
اما تعریف فوق و همه مفاهیم آن زمانی ارزش دارد که بگوییم همه کارهای مدیر برای رضای خداوند متعال انجام می گیرد . در مدیریت اسلامی هدف الهی است . همه کارها به خاطر خدا ورسیدن به او باید جنب? الهی داشته باشد .مشروعیت همه کارها ، راهها ، روش ها ومسائل و هدف ها منوط به الهی بودن آنهاست. در ارتباط با تعاریفی که از مفهوم مدیریت داریم ، تعریف مدیریت آموزشی در بستر سازمان آموزشی ،کار مشکلی نخواهد بود.
فرهنگ لغات بین المللی تعلیم وتربیت مدیریت آموزشی را «بکاربردن تکنیک ها و روش های اداره سازمان های تربیتی با در نظر گرفتن هدف هاو سیاسیت های کلِِّی تعلیم و تربیت »5 تعریف می کند .
وایلز مدیریت و رهبری آموزشی را مترادف با تسهیل کنندگی می داند او می گوید «رهبری آموزشی عبادت از یاری و مدد به بهبود کار آموزشی است و هر عملی که بتواند معلم را بک قدم پیش تر ببرد رهبری آموزشی خوانده می شود.»
بنا آنچه تاکنون گفته شد به عقیده ما :مدیریت آموزشی فرآیند ی است اجتماعی که با بکار گیری مهارت های علنی ،فنی وهنری کلیه نیروهای انسانی ومادی را سازماندهی وهماهنگی نموده وبا فراهم آوردن زمینه های انگیزش و رشد ؛با تا همین نیازهای منطقی فردی و گروهی معلمان ودانش آموزان و کار کنان بطور صرفه جویانه به هدف های تعلیم و تربیت برسد . در تعریف فوق ،فرآیند دارای سه ویژگی است:
1-حالت کلی و تمامیت دارد منظور از این بیان انیست که مدیریت دارای اجزا وعناصر زیاد و فراوانی است که در یک مجموعه کلی را می سازد و کسی
5- دفتر همگاری حوزه و دانشگاه جزوه مدیریت آموزشی ص 15
نمی تواند یکی و یا تعدادی از وظایف را بطور جداگانه در حالت انتزاعی مدیریت بداند.
2- مستمر و مداوم است تا زمانی که نظام تعلیم و تربیت و سیستم مدرسه وجود دارد ، وظایف مدیریت نیز ادامه می یابد . کار مدیریت یکبار برای همیشه نیست . مدیر همیشه در حال برنامه ریزی ،تصمیم گیری،کنترل و انجام وظایف دیگر است .
3- پویاست مدیریت امری پویا و زنده است . زنده بودن مدیریت به این معنی است که مدیریت وضعی ثابت و ایستا ندارد ،بلکه متغیر و فعال است که نسبت به زمان و مکان حالت یکسان و ثابتی ندارد پویاینی این که سازمان،افراد و در نتیجه مسائل سازمان و مدیریت از حالتی تا حالتی دیگر و از موقعیتی تا موقعیتی دیگر تعییر می یابد و قضاوت و تصمیم گیری دربار? آن ها نیز شکل دیگری به خود می گیرد.

ماهیت رشته مدیریت آموزشی
رشته مدیریت آموزشی یکی از حوزه‌های مطالعاتی دانش مدیریت است . علم مدیریت آموزشی؛ مجموعه‌ای منسجم از دانش حاصل از کاربرد روش علمی به منظور توصیف خصوصیات و تبیین عناصر سازمانی و روابط فی مابین آنها در سازمانهای آموزشی است. در این تعریف، عناصر سازمانی؛ متشکل از چهار سیستم بنیادی می‌باشند : الف-سیستم رفتاری (فرد، گروه، سازمان غیر رسمی و …) ب- سیستم ساختاری (ساختار سازمانی، اهداف رسمی، مقررات، سازمان رسمی و …) ج- سیستم تکنولوژیک (فرایندها و روشهای تولید ستاندها، تجهیزات و …) د- سیستم محیطی (مشتریان و ارباب رجوع، رقبا، جامعه، دولت، تامین کنندگان منابع و …). علم مدیریت آموزشی، کارکردهای مدیریت در سازمانهای آموزشی را بر تئوری و دانش علمی، مبتنی می‌سازد.کارکردهای مدیریت آموشی؛ شامل برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل در سازمانهای آموزشی است . هدف مدیریت آموزشی؛ بهبود اثربخشی، بهره وری و کیفیت در سازمانهای آموزشی است . منظور از سازمان آموزشی؛ سازمانی است که به ارائه خدمات آموزشی می‌پردازد. سازمانهای آموزشی به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند: الف – سازمانهای آموزشی صفی:این سازمانها بطور مستقیم به ارائه خدمات آموزشی می‌پردازند، مثل: مراکز آموزش ضمن خدمت کارکنان، مراکز سوادآموزی، مراکز آموزش و ترویج کشاورزی، دبیرستانها، آموزشگاه‌هاو موسسات آموزش عالی . ب- سازمانهای آموزشی ستادی: این سازمانها با پشتیبانی از سازمانهای آموزشی صفی، امکان ارائه خدمات آموزشی را میسر می‌سازند و بر آنها نظارت دارند، مثل: ادارات آموزش و پرورش، وزارتخانه آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، مراکز ستادی آموزش کارکنان، ادارات سواد آموزی و آموزش بزرگسالان، سازمان مرکزی دانشگاه.



ارسال شده در توسط احمد گودرزی
مدیریت آموزشی چیست؟

مدیریت در مفهوم کلی و عام، از دیدگاه‌های متفاوتی تعریف شده است. ماری پارکر فالت می‌گوید: مدیریت، هنر انجام دادن کارها به وسیله‌ی دیگران است. در این معنی هر کس بتواند کارها را با استفاده از نیروی دیگران به انجام برساند، مدیر است. به عبارت دیگر، مدیر هماهنگ‌کننده و کنترل‌کننده فعالیت‌های دسته‌جمعی برای رسیدن به هدف مطلوب سازمان با حداکثر کارآیی است.


 

مدیریت در مفهوم کلی و عام، از دیدگاه‌های متفاوتی تعریف شده است. ماری پارکر فالت می‌گوید: مدیریت، هنر انجام دادن کارها به وسیله‌ی دیگران است. در این معنی هر کس بتواند کارها را با استفاده از نیروی دیگران به انجام برساند، مدیر است. به عبارت دیگر، مدیر هماهنگ‌کننده و کنترل‌کننده فعالیت‌های دسته‌جمعی برای رسیدن به هدف مطلوب سازمان با حداکثر کارآیی است.
در تعریف جامع‌تر، مدیریت را هماهنگی منابع انسانی و مادی در جهت تحقق هدف‌های سازمانی گفته‌اند.
می‌توان گفت: مدیریت، فعالیتی است منظم، در جهت تحقق هدف‌های معین که از طریق ایجاد روابط میان منابع موجود، انجام دادن کار با مشارکت افراد دیگر و شرکت فعال در تصمیم‌گیری صورت می‌گیرد. به بیان دیگر، منظور اصلی مدیریت در هر سازمانی عبارت است از هماهنگ‌سازی کوشش‌های افراد انسان و استفاده از منابع دیگر برای تحقق هدف‌های سازمان. در مؤسسات آموزشی این هدف‌ها مربوط به امور آموزش و پرورش و پیشبرد یادگیری است.

فراگرد مدیریت
تلقی مدیریت به عنوان “فراگرد” یا “فرایند” نسبتا تازگی دارد. مفهوم فراگرد، بر شیوه منظم انجام دادن کارها دلالت دارد و به توالی گام‌ها یا عناصری که به هدف خاصی منجر می‌شود، اشاره می‌کند. زیرا که همه مدیران، صرفنظر از قابلیت‌ها یا مهارت‌های خاص خود، به فعالیت‌های پیوسته و منظمی می‌پردازند تا به هدف‌های معین نایل گردند. نخستین بار سقراط از مدیریت به عنوان فراگرد اجتماعی یاد کرد؛ فراگردی که متضمن یک سلسله وظایف، فعالیت‌ها و روابط متقابل بوده و مناسبات و روابط متقابل افراد در آن نقشی اساسی دارد.

تعریف مدیریت آموزشی
مدیریت آموزشی به معنی عام، برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، هدایت، هماهنگی و نظارت و ارزشیابی فرایند آموزش تعریف شده است. اما مدیریت به معنی خاص، به صورت‌های زیر تعریف می‌شود:
· مدیریت آموزشی، راهنمایی، مددکاری و ایجاد محیط مناسب برای فعالیت آموزشی است.
· مدیریت آموزشی، فراگردی اجتماعی است که مستلزم ایجاد، نگهداشتن، برانگیختن، کنترل کردن و وحدت بخشیدن نیروهای انسانی و مادی می‌باشد که به‌طور رسمی و غیررسمی در درون یک نظام واحد شکل و سازمان می‌یابند، تا هدف‌ها و مقاصد آموزشی را تحقق بخشند.
· مدیریت آموزشی، فرایند هماهنگ کردن استعدادهای آدمی و بهره‌گیری از شرایط محیطی برای اهداف آموزشی است.

با توجه به آنچه گفته شد، مدیریت آموزشی غالبا به معنی خاص، مورد نظر است. یعنی مدیریت آن بخشی از فعالیت‌های سازمان‌های آموزشی است که مستقیما با امر آموزش و پرورش و یادگیری مرتبط است. از جمله، فعالیت‌های مربوط به برنامه‌های آموزشی، مواد و محتوای دروس، روش‌ها و وسایل آموزشی، مشاوره و راهنمایی تحصیلی، اقدامات آموزشی مکمل، امور معلمان و دانش‌آموزان.

ضرورت مدیریت آموزشی
امروزه، عصر مدیریت و رهبری است و موفقیت نهادها و سازمان‌ها تا حد زیادی به کارآیی و اثربخشی مدیریت بستگی دارد. ساخت نظام آموزشی هر کشوری دربرگیرنده‌ی مجموعه‌ای از نیازهای سازمان‌های رسمی آن کشور بوده و عملکرد نظام آموزش و پرورش که مدیران آموزشی اداره آن را بر عهده دارند، نه تنها از نظر پیشرفت اقتصادی و اجتماعی مهم است، بلکه از نظر تأثیری که بر تحرک شغلی و انتظارات دارد، از اهمیت تعیین‌کننده‌ای برخوردار است. همچنین آموزش و پرورش، بهترین وسیله، برای ایجاد تغییر ارزش‌ها و رفتارها به‌شمار رفته و باعث می‌شود که افراد، به تناسب استعداد و رغبتی که دارند برای انجام خدمت‌های اجتماعی و اقتصادی و کسب مشاغل و در نتیجه آسایش فردی مهیا شوند. از اینرو، از آغاز قرن اخیر، هیچ کشوری بدون توسعه در مؤسسات آموزشی و مدیران آموزشی تحصیل کرده و مجرب، مراحل توسعه و پیشرفت را طی نکرده است.

بنابراین، با افزایش تعداد دانش‌آموزان در سطوح مختلف آموزشی، تأسیس مدارس و مراکز آموزشی جدید، استخدام معلمان بیشتر و سرمایه‌گذاری بیشتر، ضرورت یافته است. از سوی دیگر، ضرورت در تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری، بهبود کیفی و ایجاد فرصت‌های برابر آموزشی برای همگان، نقش خطیر مدیریت نظام آموزشی را بارزتر ساخته است.

اهداف مدیریت آموزشی
هدف کلی آموزش و پرورش در هر جامعه‌ای این است که هر فرد را طبق الگوی ارزش‌های فرهنگی، سیاسی، دینی و اجتماعی خود تربیت کرده و انسانی متناسب تحویل جامعه دهد. اهداف آموزش و پرورش سه نقش مهم در مدیریت آموزشی ایفا می‌کنند: اولا به فراگرد آموزش و پرورش جهت می‌دهند، ثانیا انگیزه‌ی حرکت و فعالیت را به وجود می‌آورند و ثالثا ملاک‌های کنترل و ارزشیابی فعالیت‌های آموزشی را ایجاد می‌نمایند.
مدیریت آموزشی، باید قبل از هر چیز اهداف آموزش و پرورش را به خوبی شناخته و آنها را مورد بررسی قرار دهد و به‌کار بندد که برخی از آنها عبارتند از:
· کمک به افراد سازمان آموزشی برای رسیدن به اهداف آموزش و پرورش
· راهنمایی اعضای سازمان برای تشخیص و درک بهتر هدف‌ها
· راهنمایی، همکاری، کمک، تقویت و حمایت از اعضای سازمان آموزشی
· مشارکت افراد در تصمیم‌گیری و تبادل نظر آنها و ایجاد مسئولیت‌های مشترک در سازمان آموزشی
· ایجاد روابط انسانی مطلوب و احترام متقابل بین مدیر و اعضای سازمان آموزشی
· شناخت نیازها و حل مشکلات دانش‌آموزان به منظور دستیابی به اهداف آموزشی
· توجه به تفاوت‌های فردی و کمک به کشف و بروز استعدادهای دانش‌آموزان
· کمک و یاری به بهبود و اصلاح فرآیند آموزش و پرورش
· فراهم نمودن امکانات و زمینه مساعد برای بروز خلاقیت و ابتکار، به منظور رشد و بلوغ فکری اعضای سازمان
· ایجاد هماهنگی بین منابع و فعالیت‌های سازمان آموزشی.

مهارت‌های سه‌گانه مدیریت
رابرت کاتز، مهارت‌های مورد نیاز مدیران را به صورت فنی، انسانی و ادراکی طبقه‌بندی کرده است. مهارت، به توانایی‌های قابل پرورش شخص که در عملکرد و ایفای وظایف منعکس می‌شود، اشاره می‌کند. منظور از مهارت، توانایی به‌کار بردن مؤثر دانش و تجربه‌ی شخصی است.

1? مهارت فنی
یعنی دانایی و توانایی در انجام وظایف خاص که لازمه آن ورزیدگی در کاربرد فنون و ابزار ویژه و شایستگی عملی در رفتار و فعالیت است. مهارت فنی از طریق تحصیل، کارورزی و تجربه حاصل می‌شود. مدیران، معمولا این مهارت‌ها را طی دوره‌های کارآموزی فرامی‌گیرند، نظیر دانش، روش‌های برنامه‌ریزی، بودجه‌بندی، کنترل، حسابداری، امور مالی، کارگزینی و غیره. ویژگی بارز این مهارت این است که به بالاترین درجه شایستگی و خبرگی در آن می‌توان دست یافت.

2? مهارت انسانی
منظور دارا بودن توانایی و قدرت کار کردن با مردم، در انجام کار به وسیله‌ی آنان است. در این نوع از مهارت، مدیران قادرند، انگیزه‌های کارکنان را دریابند و از محرک‌ها و نیازهای آنان در رهبری مؤثر بهره گیرند. مهارت انسانی به آسانی قابل حصول نیست و روش‌های مشخصی ندارد اما امروزه روان‌شناسی اجتماعی و مردم‌شناسی، زمینه دستیابی به این مهارت را فراهم می‌نمایند.

3? مهارت ادراکی
یعنی توانایی درک پیچیدگی‌های کل سازمان و تصور همه عناصر و اجزای تشکیل‌دهنده کار و فعالیت سازمانی به صورت یک کل واحد در سیستم. به عبارت دیگر، توانایی درک و تشخیص اینکه کارکردهای گوناگون سازمان به یکدیگر وابسته هستند و تغییر در هر یک از بخش‌ها، الزاما بخش‌های دیگر را تحت تأثیر قرار می‌دهد. مدیران واجد این مهارت قادرند به دریافت اطلاعات و تحلیل مسایل سازمان پرداخته و با توجه به اهداف سازمان به تهیه طرح‌ها و ارائه راه‌حل‌ها بپردازند.


ارسال شده در توسط احمد گودرزی

مفاهیم: روش تحلیل محتوا (Content analysis) چیست؟


تحلیل محتوا یکی از روش‌های مهم پژوهش است که در سال‌های اخیر بیشتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است.

 فرد،ان کرلینجر (Fred N. Kerlinger) تعریف جامعی از این روش ارائه می‌دهد: "تحلیل محتوا روش مطالعه و تجزیه و تحلیل ارتباط‌ها به شیوه نظام دار، عینی و کمی برای اندازه‌گیری متغیرهاست."

وی در بیان ویژگی‌های تحلیل محتوا می‌افزاید: "در گذشته برای اندازه‌گیری متغیرها، از این روش کمتر استفاده شده است. اما کاربرد جدید و فزاینده آن در پژوهش رفتاری به اندازه گیری متغیرهایی معطوف بوده است که بدون این روش، اندازه گیری آنها امکان پذیر نبوده است... در این روش به جای مشاهده مستقیم رفتار افراد یا درخواست از آنان برای پاسخ دادن به مقیاس‌ها یا مصاحبه با آنان، پژوهشگر ارتباط‌‌هایی را که افراد ایجاد کرده‌اند؛ انتخاب و سئوال‌هایش را در آنها جستجو می‌کند."

تعریف "برنارد برلسون" (Bernard Berelson) نیز از تحلیل محتوا، تعریف جامعی است زیرا هنوز با گذشت بیش از چهل سال، پژوهشگران از آن استفاده می‌کنند. برلسون می‌نویسد : تجزیه و تحلیل محتوا، یک شیوه تحقیقی است که برای تشریح عینی، منظم و کمی محتوای آشکار پیام‌های ارتباطی بکار می‌رود.

در تعریف فوق، مفاهیم "کمی و کیفی" ، "عینی و ذهنی" و "آشکار و نهان" جای بحث بسیار دارد. گرچه تحلیل محتوا اصولا بر مبنای داده‌های کمی است، ولی می‌توان متغیرهای کیفی را به متغیرهای کمی تبدیل کرد.

در تحلیل محتوا، پژوهشگر پیام‌های تولید شده را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد و به دنبال یافتن پاسخی برای پرسش‌های تحقیق خود است. روش تحلیل محتوا برای دانشمندان علوم اجتماعی و انسانی فرصت‌های گوناگونی را جهت استفاده منظم از فرا گیرترین شکل مدارک مربوط به امور انسانی- یعنی محتوای ارتباطات- فراهم می‌آورد. دامنه وسیع این فرصت‌ها هنگامی که تنوع مواردی را که روش تحلیل محتوا در آن مفید واقع شده است مرور می‌کنیم؛ آشکارتر خواهد شد.

  • مراحل تحلیل محتوا

مراحل روش تحلیل محتوا به این ترتیب است:

1- مشخص کردن هدف: هدف یک پژوهش علمی دستیابی به پاسخ چند سئوال فرضیه است.

2- طرح سئوالات و فرضیه‌ها

3- انتخاب واحد تحقیق: در واقع این سئوال‌ها و فرضیه‌های تحقیق است که نوع متغیر و واحد تحقیق را مشخص می‌کند.

4- ساختن زیرمقوله‌ها: در این مرحله پژوهشگر با توجه به فرضیه‌ها ، سئوال‌ها و صورت مسئله تحقیق، متغیرهایی را می‌سازد که با مبنا قرار گرفتن برای کد گذاری مطالب مورد نظر، محقق را در جهت پاسخگویی به سئوال‌ها و فرضیه‌ها کمک کند. این کار در واقع همان تهیه دستورالعمل کد گذاری به شمار می‌رود.

5- ارائه تعاریف نظری- علمی: در این مرحله باید محقق بتواند تعریف نظری جامع و مانعی برای متغیرها ارائه دهد که درعمل امکان کد گذاری مطالب به راحتی امکان پذیر باشد.

6- مشخص کردن جامعه آماری: این کار برمبنای سئوال‌ها و فرضیه‌های تحقیق مشخص می‌شوند.

7- نمونه گیری: نمونه گیری در تحلیل محتوا با نمونه گیری در روش پیمایشی تفاوت چندانی ندارد و درواقع دغدغه اصلی پژوهشگر این است که نمونه‌ها به طریقی انتخاب شوند که بتوانند آن کل مورد نظر را نمایندگی کنند.برای نمونه گیری با توجه به فرضیه‌ها و سئوال‌های تحقیق و در دسترس بودن نمونه‌ها می‌توان یک هفته یا یک ماه و یا یک سال آماری ساخت.

8- کد گذاری و جمع‌آوری داده‌ها: در این مرحله، محقق با توجه به واحد تحقیق،نمونه‌های انتخاب شده را براساس دستورالعمل تهیه شده، تحلیل و کد گذاری کرده و سپس کد‌های مربوطه را در برگه مخصوص کد گذاری ثبت می‌کند.

9- روایی و پایایی: در مرحله بعد از کد گذاری، برای آنکه اصل عینیت روش تحلیل بکار گرفته محک زده شود، ضریب قابلیت اعتماد (پایایی) محاسبه می‌شود. (با استفاده از فرمول اسکات و کد گذاری مجدد حداقل 10 درصد پیام‌ها)

10-  آزمون‌های آماری: در این مرحله پژوهشگر، داده‌های بدست آمده موجود در برگه کد گذاری را وارد کامپیوتری با نرم‌افزار spss می‌کند تا از طریق آزمون‌های آماری- که بیشتر آزمون کای اسکوئر مورد نظر است- به جدول های توزیع فراوانی دست یافته و بعد به مرحله آخر یعنی تجزیه و تحلیل داده‌ها برسد. در این مرحله است که پژوهشگر برای سئوال‌ها و فرضیه‌های تحقیق پاسخ مناسب دریافت می‌کند. و برهمین مبنا نیز تحقیق می‌تواند پیشنهادهایی برای انجام پژوهش‌های جدید ارائه دهد.


ارسال شده در توسط احمد گودرزی

قسمت دوم مقاله :طراحی آموزشی و مدیریت زمان

 

طراحی آموزشی فرایندی پویاست و عناصر تشکیل دهنده آن دائماً با یکدیگر در تعاملند.تعین و تنظیم هدفهای کلی ؛تحلیل آموزشی ؛تعین محتوا ؛روش و وسیله ؛تحلیل و تعیین نظام ارزشیابی چهار مرحله اساسی در این فرایند هستند.اگرچه صاحبنظران و متخصصان طراحی آموزشی با بنیانی بودن این چهار مرحله موافقند،کسانی نیز با تقدم و تاخر آنها به ترتیبی که در این بخش مطرح شده چندان موافق نیستند[3].بعضی معتقدند که گزینش هدفهای کلی و تعیین محتوا با هم صورت بگیرد و برخی دیگر معتقدند که نظام ارزشیابی باید بلافاصله پس از تدوین هدفهای رفتاری تعین شود،اما نکته قابل ذکر این است که هر یک از این مرحله ها در مرحله پیشین و پسین خود و در نتیجه در کل فرایند تاثیر می گذارد.هدفهای مناسب ،کیفیت عناصر دیگر را مثل انتخاب محتوا ،روشها،رسانه ها و نظام ارزشیابی متاثر می کند ،چنانکه روشهای آموزش نیز بر میزان تحقق هدف ها اثر می گذارد ،برای حصول اطمینان از مطلوب بودن طرح باید با تاثیر دو یا چند جانبه عوامل را در طرح مورد توجه قرار داد و هنگام روبه رو شدن با اشکال ،به تحلیل تک تک آن عوامل پرداخت و آنها را اصلاح کرد و آنچه باید در کلیه مراحل مورد توجه قرار گیرد زمان هر یک از مراحل و مدیریت زمان در هر مرحله و در کل طراحی آموزشی باید مورد توجه قرار گیرد مانند جداول پیوستی

 

تقویت بنیه علمی معلمان

مقدمه :

جهت گیری سیاست های آموزش و پرورش در دو دهه اخیر تاکید بیش از پیش به توسعه اهداف کیفی و شناسایی عوامل موثر در نظام تعلیم و تربیت بوده است کنترل کیفیت فعالیت های آموزشی از طریق شناسایی و بکارگیری معیارها و استانداردهای آموزشی،تحقیق و جمع آوری اطلاعات از عملکرد موجود نظام آموزش ارزشیابی و تفاوت نسبت به فرایند آموزش بر اساس ملاک های از پیش تعین شده صورت می گیرد دستیابی به نتایج پایدار کیفی در آموزش نیروی انسانی بستگی دارد  میزان مشارکت معلمان ،اولیا دانش آموزان کارشناسان تعلیم و تربیت در ارائه یافته های پژوهشی ،بازخورد برنامه ها ،معرفی شاخص ها و استانداردهای کیفی در تضمین کیفیت فعالیت های آموزش نقش موثری بر عهده دارند.

« افزایش دستیابی به اطلاعات از طریق فناوری های جدید همراه با نیاز به آماده سازی دانش آموزان برای رقابت در عرصه اقتصادی  جهانی اطلاعات مدار ما را متعهد می کند که همزمان با حرکت به سوی قرن آینده ،به طور اساسی در برنامه های مدارس تجدید نظر کنیم»[4]

نقش معلم در اجرای موفقیت آمیز هر برنامه درسی ،انکار ناپذیر  است در برنامه درسی خوب به شرطی موفق می شود که معلمان آموزش  دیده و پرتوان مسئول اجرای ان باشند و این مستلزم آن است که در برنامه ی آموزش معلمان در ایران ،تحول اساسی صورت گیرد.معلمان عزیز و فداکار،اغلب با تلاش فراوان و با سعی و خطا  به انتخاب شیوه های تدریس پرداخته اند و کمتر فرصت بازبینی در آنها را داشته اند.

«آموزش معلمان در ایران ،معمولاً محدود به دانش موضوعی چندین درس در حوزه ی علوم تربیتی (شامل روش های تدریس و اصول و فنون معلمی) و تدریس های علمی (تمرین های معلمی) است که سالها است به شیوه ی قبلی تدریس می شوند ،با این حال نقش دانش حرفه ای معلمان کمتر مورد بررسی قرار گرفته  و نظریه های آموزشی مبتنی بر تجربه های فنی معلمان کمتر مورد بررسی قرار گرفته و از نظریه های آموزشی مبتنی بر تجربه های غنی معلمان کمتر گفتگو شده است»(گویا 1375).[5]

آموزش معلمان ومدیران  در ایران

میزان دسترسی به کارکنان آزموده و با انگیزه در امر تدریس  و ظرفیت این مدرسان حتی بین ملیت هایی که آماده اند منابع خود را به ظرفیت سازی اختصاص دهند دشوارترین مانع در اموزش علوم و فناوری است در مناطق گوناگون دنیا مسائل گوناگون و پیچیدگی هایی این چنین وجود دارد در بعضی حوزه ها ،دولت هایی که پروژه های ویژه برای بازاموزی کارکنان با هدف داشتن معلمان موفق ارائه کردند از این که کارکنان اموزش دیده با مزایای بالاتر به استخدام یک کشور همسایه در آمده اند ،به شدت آزرده شدند و به این ترتیب  به پر کردن جای خالی این کارکنان پرداختند و این علی رغم منابع افزوده و طرح یک برنامه برای پاسخ به مشکل بود.

«تدریس کارآمد :یک فعالیت پیچیده است که از طریق آموزش و تمرین به تدریج کسب می شود.بررسی ویژگی های معلمان کشورهای مختلف نشان می دهد که معلمان ایران در مقایسه با همکاران خود در کشورهای دیگر از نظر مدت ،آموزش کمتری دریافت می کنند ،جوان تر و بالطبع کم تجربه هستند با وجود این میزان باورهای معلمان ایرانی در زمینه‌ی «اهمیت یادگیری برای نشان دادن دنیای واقعی »دادن تمرین بیشتر به باورهای دانش آموزان دارای مشکل زمینه درسی»،«استفاده از روش های مختلف برای آموزش» در حفظ کردن فرمول ها و شیوه ها برای یادگیری ریاضی و « توانایی در ارائه دلایل منطقی بر حمایت راه حل ای مساله» در حد باورهای معلمان سایر کشورها یا حتی بیشتر از آنها می باشد.[6]

میزان باورهای معلمان ایران در زمینه ی «بعضی دانش آموزان استعداد ذاتی برای یادگیری دارند و بعضی ندارند» درک چگونگی کاربرد ریاضی در دنیای واقعی و «توانایی تفکر خلاق» از میزان باورهای معلمان نیمی از کشورهای مورد تحقیق بیشتر است.معلمان ایرانی در مجموع «عامل تفاوت فردی در کلاس» را بیشتر از معلمان کشورهای دیگر مانع آموزش یادگیری می دانند معلمان ایران در مقایسه با معلمان بسیاری از کشورها از «تمرین برای کسب مهارت های محاسباتی» کمتر استفاده می کنند ،اما میزان استفاده معلمان ایران از فعالیت های استدلالی در کلاس و استفاده از اشیا و مواد واقعی برای حل مسائل را تا حدودی بیشتر از معلمان بسیاری از کشورها می باشد.[7]

 

فواید آموزش های کوتاه مدت  مدیران ومعلمان چند پایه

الف : آموزش های کوتاه مدت برای سازمان فواید زیادی را به شرح زیر به دنبال دارد :

1-    به سود آوری منجر می شودیا دست کم نگرش های مثبت تری را در مورد سودآوری پدید می‌آورد.

2-    دانش و مهارت های شغلی را درتمام رده های سازمان بهبود بخشند.

3-    روحیه کارکنان را بهبود می بخشد.

4-    به افراد کمک می کند تا هدف های سازمانی را بشناسند.

5-    به ایجاد تصویر ذهنی بهتری از سازمان کمک می کند.

6-    صداقت ،بی پردگی و اعتماد را تقویت می کند.

7-    رابطه میان فرا دست و زیر دست را بهبود می بخشد.

8-    بالندگی سازمان را گسترش می دهد.

9-    تهیه دستور العمل های شغلی را میسر می کند.

10-ازکارآموزان بازخورد می گیرد.

11-به درک و اجرای سیاست های سازمانی کمک می کند.

12-                       موجب می شود سازمان به تصمیم گیری و مشکل گشایی ار بخش تری دست یابد.

13-                       پیشرفت سازمانی را از درون میسر می کند.

14-                       به افزایش بهره وری و کیفیت کار کمک می کند.

15-                       احساس مسئولیت نسبت به سازمان را بای توانمند شدن و با معلومات بودن گسترش می دهد.

16-                       روابط مدیریت و نیروی انسانی را بهبود می بخشد.

17-                       رفتارهای ناپسند را از میان می برد.

18-                       جو مناسب را برای رشد و ارتباط به وجود می اورد.

19-                       ارتباطات سازمانی را بهبود می بخشد.

20-                       به کارکنان کمک می کند تا با دگرگونی ها سازگار شوند.

21-                       تعارضات را برطرف می کند و بدین ترتیب فشار روانی و تنش را از میان می برد.

 

ج: فواید آموزش های ضمن خدمت برای مدیریت منابع انسانی روابط انسانی ،روابط گروهی و سیاست های سازمانی بدین ترتیب است :

 

1-    ارتباط میان گروهها و افرا د را بهبود می بخشد.

2-    توجیه و اماده سازی کارکنان جدید و افرادی را که از طریق انتقال  به مشاغل جدید گماشته می وند ساده می کند.

3-    مهارت در افراد را بهبود می بخشد .

4-    اجرای سیاست ها و مقررات سازمانی را ساده می کند .

5-    روحیه ی گروهی را بهبود می بخشد.

6-    همبستگی گروهی به وجود می اورد.

7-    جو مناسبی را برای یادگیری ،رشد وهماهنگی به وجود می اورد.

8-    سازمان را به محل مناسبی برای کار و زندگی تبدیل می کند.

 

جمع بندی و نتیجه گیری :

در دنیای امروز تعلیم و تربیت از دشوارترین ،ظریف ترین و پرثمرترین امر انسانی  به حساب می‌آید و کاری است پر ارج وقت گیر که نتایج و ثمره  نهایی آن دیر به بار  می نشیند.

عصر کنونی را دوره ای می دانند که در آن هدف از اموزش  وپرورش تنها انتقال معلومات و تجارب بشری به هر نسل جدید نیست ،بلکه رسالت آن ایجاد و تثبیت نگرشهای مطلوب و شایسته در مخاطبان و درک و اقعیت های زندگی آنان و در نهایت رشد و تعالی ابعاد وجودی انسانهاست این عصر را می توان دوره ی تحقیقات فن آوری ،تبادلات ،انفجار دانش و عصر ارتباطات نام نهاد.

زیربنای هر آموزش را فلسفه های آموزشی تشکیل می دهند تدریس چند پایه ای نیز دارای مبانی فلسفه ای ویژه ای است که از ادبیات ان بوجود امده است و به دلیل پراکندگی قابل توجه عقاید نمی توان دیدگاهها و نظرات را به کشورهای خاصی نسبت داد ولی با اندکی بررسی متوجه می شویم که فلسفه های آموزشی حاکم بر کلاسهای چند پایه بر روی یک طیف قرار دارند که از طریقی با اعتقاد شدید به مراحل رشد و تئوریهای آمادگی جسمی و ذهنی و روبه روست  که اجرای صحیح آموزش را محدود به سن و پایه تحصیلی می نماید و از طرف دیگر با دیدگاه نامحدود بودن ظرفیت یادگیری و هر چیزی را به هر کسی می توان یاد داد برخورد می کند ایجاد همسویی و توافق بین این دو دیدگاه کاملاً مغایر که هر کدام در جای خود ارزشمند است حساسیت فلسفه حاکم بر اداره و تدریس در کلاس های چند پایه ضرورت توجه به وضعیت این کلاس ها در ابعاد نیروی انسانی ،فضای اموزشی ،مزایای تخصصی ،امکانات رفاهی و ... را صدچندان می کند با توجه به وسعت و گستردگی دوره ابتدایی مخصوصاً در مناطق محروم و صعب العبور روستایی و غیره افزایش کلاس های چند پایه اجتناب ناپذیر است از طرفی زمان تدریس و حجم کار آموزش بسیار بیشتر از کلاس های تک پایه (عادی) می باشد.

نیروی انسانی شاغل در کلاس ها پنج پایه عمدتاً علاوه بر تدریس محتوای اموزش 30 کتاب  120 ساعت تدریس در هفته می باشد.کارهایی از قبیل امور اداری – معاون – ناظم – مدیر – متصدی امور دفتری – مستخدم و ....... را نیز خود انجام می دهد. با توجه به مطالب فوق به این سوال می رسیم آیا به اهمیت نقش ویژه آموزش و پرورش ابتدایی در شکل گیری شخصیت کودکان فکر کرده اید؟

به منظور برقراری عدالت اموزش نیز شایسته است که به تدریس چند پایه ای به عنوان شکل خاصی از آموزش نظر بیفکنیم و روشها و شیوه هایی را که معلمان چند پایه بهتر و مناسب تر می توانند در کلاس درس کار کنند ابلاغ و ارائه دهیم چون هر یک از مسئولان و مدیران و راهنما معلمان در کلاس های درس به خصوص چند پایه ها مسئول هستیم ما نیاز داریم به تولید منابع بیشتر در زمینه تحقیقی تر کردن معلمان چند پایه رفع مشکلات مدیران آموزگاران از اهم وظایف است که ما معتقدم به این قشر کم توجهی شده است.

امیدوارم که مقاله حاضر توانسته باشد که موارد مهم   و موثری در زمینه اموزش و شیوه های مدیریت واداره کلاس های چند پایه با توجه به مدیریت زمان و بالا  بردن سطح علمی معلمان و دانش آموز مطالبی قابل قبول ارائه کرده باشد

 

 پیشنهاداتی جهت رفع مشکلات کلاسهای چند پایه و شیوه‌های مدیریت واداره این کلاس‌ها:

 

الف : مسئولان

1-  گفتیم یکی از مسائل موثر در شیوه های اداره کلاس (فضای آموزشگاه) است منظور فضای فیزیکی است که مسئولان محترم باید به احداث مدارس جدید و مرتب  در نقاط دور افتاده برای دایر نمودن کلاس های چند پایه بیشتر توجه کند.

2-  با توجه به آمار کم این کلاسها سرانه های واریزی بسیار ناچیز است و چون این کلاس ها در مناطق محروم دایر می باشد لذا کمک های مردمی نیز ناچیز خواهد بود پس در نتیجه تجهیز  این مدارس از طریق مدیر این مدارس میسر نخواهد شد پس پیشنهاد می شود مسئولان محترم جهت تجهیزات و امکانات برای این مدارس بودجه ای خاص در نظر بگیرند تا معلمان راحت تر بتوانند با وسایل آموزش مناسب مطالب را به دانش آموزان ارائه دهند و خود بچه ها در یادگیری خود شریک باشند.

3-  مسئولان در بازدید از این کلاسها و مدارس مقداری سطح توقع خود را پایین بیاورند چون واقعیت این است که اداره کلاس پنج پایه  با 19 نفر دانش آموز قطعاً با یک کلاس تک پایه 14 نفری تفاوت خواهد داشت هر چند که گاهاً می بینیم با همت و تلاش معلمان پنج  پایه برعکس است اما آنچه مهم است که در بازدیدها مسئولان مد نظر بگیرند نحوه اداره ومدیریت این کلاسها است که به این نکته کم توجهی زیادی شده (یعنی بازدیدهامنحصراً چند سوال از پایه های مختلف است و بس)که این معضل بزرگی برای بازدید کنندگان است که عملاً هیچ کاری برای یادگیری مدیرو معلم و دانش آموزان انجام نمی دهند.

4-  پایین آوردن نرم کلاسها در حال حاضر تا 20 نفر در یک کلاس پنج پایه مشغول تحصیل هستند  که پیشنهاد می شود تعداد پایه برای این نرم ها نیز در نظر گرفته می شود یعنی اگر مدرسه‌های دو پایه باشد و تعداد دانش آموزان 20نفر باشند  دو معلم به ان تعلق می گیرد  و اگر 19 نفر  وپنج پایه هم باشد یک معلم تعلق می گیرد که پیشنهاد می شود حتماً توجه به تعداد پایه در نرم کلاسها چند پایه شود یعنی مثلاً مدرسه ای پنج پایه با 15 نفر دانش اموز دو معلم تعلق می گیرد.

5-  با توجه به ساعات تدریس و سختی کار مدیران  چند پایه ما می بینیم سختی کار به معلمان تربیت بدنی  تعلق می گیرد معلمی که در هفته 30 کتاب با 120 ساعت کلاس درس در 6  روز کاری از شنبه تا پنج شنبه  با یک معلم راهنمایی که شنبه تا پنج شنبه کار کند 12 ساعت کم تر می گیرد هر ساعت 5 هزار تومان مبلغی در حدود  هفته 60 هزار تومان بیشتر که اضافه کاری با حقوق معلم پنج پایه برابر است.

6-  پیشنهاد می شود ساعات کار پرورشی به صورت اضافه کار به مدیر آموزگاران تعلق بگیرد.چون ما شاید به اندازه یک معلم پرورشی بیشتر درمدرسه فعالیت داشته باشیم

 

ب: پیشنهاداتی جهت حل مشکلات مدیریت مدارس چند پایه

 

1-  اگر بهترین برنامه های درسی تولید شود ولی معلمان قوی و آگاه به برنامه آن را اجرا و در کلاس درس ارائه ندهند آن برنامه محکوم به شکست خواهد پس به مدیر آموزگاران محترم پیشنهاد می شود که حتماً سطح آگاهی و کارایی خود را با مطالعه و تحقیق اینترنت و ...بالا برند.

2-   دایر نمودن کلاسهای ضمن خدمت برای کلیه مدیران مدارس چند پایه   در خصوص شیوه های مدیریت و اداره ی این مدارس

3-  استفاده از تجارب معلمان پنج و چند پایه برای اداره کلاسهای درس که در سطح مناطق موفق هستند برای بازدید از کلاس مدارس چند پایه و ارائه مطالب مفید به همکاران از طریق بازدید حضوری مقاله یا بروشور

4-  شرکت کلیه  مدیر آموزگاران در همایشها و کنفرانسها (در سال جاری شرکت در همایش مدیران آموزگار و کلاسهای چند پایه جهت بالا بردن توان علمی و یادگیری روشهای جدید برای اداره کلاس)

5-  تهیه طرح سالانه – ماهانه – هفتگی و روزانه جهت اینکه مدیران  این مدارس در مورد زمان و وقت اگر برنامه ریزی شده عمل نکنند گاهاً باید سریع درس بدهند و در بعضی از مواقع خیلی زودتر مطالب درس را تمام می کنند. و یا دیرتر دروس را به اتمام می‌رسانند.

6-  مدیریت کلاسهای چند پایه وشیوه اداره ی این کلاس ها به قدرت و توانایی و استعداد ذاتی معلمان نیز بستگی دارد پیشنهاد می شود معلمانی که این توانایی در خود سراغ ندارند به مدارس تک پایه یا کارهای خدماتی مشغول شوند.

7-  به مدیر آموزگاران محترم پیشنهاد می شود از امکانات کم روستایی استفاده بهینه بکنند و تا جایی که می توانند با استفاده از امکانات موجود و به کمک دانش اموزان و اولیا آنها از وسایل دست ساز در تدریس استفاده کنند .

8-  مدیران در تصمیم گیری ها برای اداره مدرسه در نظر داشته باشد که 1- اطلاعات را جمع آوری کنند 2- با ذهن باز مسائل را تحلیل کنید 3- قدرت و توانایی های خود را بشناسید 4- نتایج را تجزیه و تحلیل کنید 5- هدفی روشن و قابل تفهیم را در نظر بگیرید. 6- زمان ا در نظر بگیرید. 7- با دیگران در مورد تصمیم خود مشورت کنید 8- تصمیم آخر را خودتان با هم فکری دیگران بگیرید.

9-    معلمان چند پایه در اداره کلاس خود باید بسیار انعطاف پذیر باشید.

10-اسرار ورزید برای اداره کلاس فقط یک شیوه کار اشتباهی خواهد بود  وگاهاً لازم است از انواع شیوه های اداره ی کلاس استفاده شود تا کلاس تحمل کنند و بی روح نباشند.

 

مدیریت زمان وپیشنهادات مربوط به آن :

 

1-    هدف های آموزشی را مورد تجدید نظر قرار دهد و در صورت نامطلوب بودن ،محتوایی متناسب با هدف انتخاب کنید.

2-  روشهای تدریس خود را بررسی و تحلیل کند و در حقیقت در صورت عدم موفقیت در بازده ،نخستین سوالی که برای معلم باید مطرح شود این است که روش تدریس من چه معایبی داشت که شاگردان نتوانستند به هدف های مورد نظر دست یابند ،در صورت نقص در روش و انتخاب محتوا، معلم باید آنها را اصلاح کند.

3-    انتخاب تجارب یادگیری جدید ،زیرا ممکن است تجارب قبلی برای رسیدن به هدف کلی نباشند.

4-  پیش بینی برای استفاده بهتر از وسایل موجود و انتخاب وسایل آموزشی بهتر و مطلوب تر با توجه به امکانات و شر ایط موجود.

5-    تجدید نظر در مسئولیت های افرادی که در فعالیت های آموزشی با او مشارکت دارند.

6-    تحلیل و بررسی مدت زمان اجرای برنامه و اصلاح آن در صورتی که زمان تدریس با محتوای مورد نظر متناسب نیست.

7-  اصلاح روشهای ارزشیابی به هر حال ،معلم باید از تجارب حاصل از طرح و برنامه برای طراحی بعدی و پیشبرد هدفهای آموزشی استفاده کند.در واقع ،ارزشیابی و اصلاح مستمر برنامه ها و فعالیت های آموزشی است که می تواند معلم را نسبت به فعالیت های رو به رشد خود امیدوار سازد  و او را معلمی موفق در تدریس معرفی کند.

 

 

سخن آخر :

ما باید این حقیقت را قبول داشته باشیم که معلمان نقطه آغاز  هر گونه تحول آموزشی و تربیتی در هر جامعه هستند و معلمان فاتحان عرصه علم و تمدن پیشرفته بشری بوده اند  باید هم باشند و به همین دلیل دانشمندان سرمایه گذاری در این نهاد مهم را بهترین و سودمندترین نوع سرمایه گذاری دانسته ان


ارسال شده در توسط احمد گودرزی

مهارت های حرفه ای مدیر آموزگاران

 

دراین مقاله سه موضوع ازمهارت های مدیران مدارس کوچک مورد بررسی قرار داده شده که به شرح ذیل می با شد

 

موضوع :

1-    شیوه های مدیریت کلاس های چند پایه

2-    طراحی آموزش و مدیریت زمان

3-    تقویت بنیه علمی مدیرآموزگاران

 

الف :(شیوه های مدیریت کلاس های چند پایه)

مقدمه:

کلاس های درس محیط های اجتماعی قراردادی هستند که عناصر تشکیل دهنده آن به طور کامل ویژه  و بی همتا هستند یعنی دانش آموزان ، معلمان و شرایط یادگیری در یک لحظه از زمان هرگز شبیه به هم نخواهد بود توقع همه این است که معلم به مثابه عنصر هوشمند (مدیر) کلاس درس و برنامه ریز این سیستم ،برنامه درسی کلاس خود را با توجه به شرایطی انتخاب کند در کلاس حاکم است و با خدمت گرفتن مجموعه ای مناسب از ابزارها ،وسایل و محتوا،کنش واکنشهای یاددهی و یادگیری را سازمان بخشد بدیهی است که هرگز دو کلاس در یک زمان واحد کاملاً شبیه هم نخواهند بود زیرا عوامل انسانی و شرایط یادگیری یکسان نیستند.

شیوه و قدرت مدیریت کلاس های چند پایه توسط مدیر آموزگاران در قالب توانایی ،دانایی ،و خلاقیت ظاهر می گردد و با مهارت های  عجین می شود که از شکل ساده تر آن یعنی مهارت فنی (یادگیر اصول و روشهای فنی کلاس داری) آغاز وپس(از گذر از مهارت های انسانی(یافته های علمی  و تئوریهایی را که یادگرفته عملاً درس انسانها یعنی دانش آموزان و معلمان بکار ببرد)به مهارت ادراکی که حاکی از بینش فلسه معلم نسبت به زندگی و تعلیم و تربیت است می رسد با توجه به این مطالب معلمان بر سکویی از باورهای بدیهی خود که رفتارهای آموزشی آنها را شکل می دهد ،ایستاده اند.پس با توجه به تفاوت های زمان و مکان و تفاوت های فردی معلمان چند پایه به تعداد این عزیران شیوه اداره کلاس وجود دارد ولی آنچه مهم است که هر کدام از این عزیزان از چهار چوبی مشخص برای بهبود وضعیت موجود کلاس درس خود استفاده می کنند که در این مقاله بیشتر این چهارچوب ها برای راحتی کار در کلاس این عزیزان مدنظر خواهد بود.

 

 

 

اهمیت کلاس های چند و پایه و ضرورت آن:

 

در منطقه آموزشی ما یعنی منطقه زیویه بیش از %96 کلاسها به صورت چند پایه اداره می شوند.یعنی از 189 کلاس درس مدارس ابتدایی 169 کلاس به صورت چند پایه دایر است و %68 درصد مدارس این منطقه به صورت پنج پایه (یک آموزگار) اداره می شوند.

با بیان آمار فوق توجه به کلاس های چند پایه در این منطقه و در سطح استان ما بیشتر خودنمایی می کند ولی همچنانکه مستحضر هستید در خصوص شیوه ی اداره ومدیریت این کلاس ها اقداماتی ناچیز صورت گرفته که از جمله می توان (برگزاری همایش کلاس ها چند پایه در شهر بانه در سال 1385 و برگذاری همایش مدیرآموزگاران مدارس کوچک در اردیبهشت ماه87 در شهر سنندج)از آنجایی که کلاس های چند پایه جزئی از پیکره بزرگ آموزش و پرورش  کشورمان می باشد  تحقیقات در رابطه با مسائل و مشکلات مدیریت این کلاسها جای توجه و عنایت خاص است  پس لازم است برنامه ریزان آموزشی نسبت به تجزیه و تحلیل مشکلات و جایگاه مدیران و نارسائیهای کلاسهای چند پایه اقدام اصولی و عملی به انجام رسانند.

با توجه به بررسی های به عمل آمد و با توجه به شرایط و امکانات موجود وجود کلاسهای چند پایه در ایران ضروری  و حتمی است یعنی این کلاس ها طبق قانون اساسی در دورترین نقاط نیز باید دایر شود پس با توجه به اجبار موجود توجه و رسیدگی به وضعیت اداره این کلاس ها نیز اجباری به نظر می رسد که امید است دراین خصوص بیشتر کار شود به هر حال بیان اهمیت موضوع این کلاس ها این را نشان می دهد که باید به  نحوه مدیریت این کلاس‌ها نیز توجه شود درذیل به تعدادی از مشکلات مدیر آموزگاران به صورت عموم  اشاره خواهد شد .

مشکلات کلاس های چند پایه :

مشکلات این کلاس ها به دو صورت بوجود می آید.

1-  مشکلات ناشی از برنامه ریزی نظام آموزشی تقریباً می توان گفت این مشکلات کلی است و همه کلاس های درس را در برمی گیرد و حل این مشکلات مثل (حجم کتابهای درس ،متمرکز بودن برنامه درسی .........) در سطح کلان آن باید پی گیری کرد.

2-  مشکلات واحد آموزشی(که منحصر به چند واحد آموزشی یا همه واحدهای آموزشی منطقه ای یاکل مدارس کوچک  باشد). که شامل ...

الف: کمبود وقت و زمان در ادراه این کلاس ها 120 ساعت تدریس برای کلاس پنج پایه در هر دقیقه

ب: کمبود وسایل آموزشی مدرسه با توجه به کمبود سرانه این مدارس

ج: کم تجربگی بیشتر مدیران این مدارس در اداره کلاس ها

د: استفاده از سرباز معلمان برای اداره این کلاس ها

ه: اختلاف سنی 10 سال در بین دانش آموزان پایه اول 6 سال با پایه پنجم 16 سال در یک کلاس

و: مدارس کهنه کپری برای این کلاسها (نداشتن نور کافی ،فضای نامناسب از هر نظر)

ز: تفاوت های فردی دانش آموزان در این کلاس ها (دانش آموزان در سطح بسیار عالی با یک دانش آموز دیرآموز).به اجباری از یک برنامه درسی برای آنها استفاده کرد.

ح:و بسیاری از مشکلات دیگر مثل مساوی بودن حق این معلمان با حقوق معلم تک پایه،عدم انگیزه دانش آموزان ،بی تفاوتی اولیا نسبت به وضعیت تحصیلی فرزندانشان و آگاه نبودن معلمان از روشهای اداره ی این کلاس ها و غیره ...

 

شیوه ها ی اداره ی کلاس چند پایه

 

با توجه به مقدمه ای که در ابتدایی مقاله در مورد آن صحبت کردیم شیوه اداره کلاس های چند پایه خیلی متنوع و حتی غیرقابل تصور است هر معلم یک شیوه برای اداره کلاس که می توان شباهتی بین این کلاس ها ندید اما  گفتیم هر معلم برنامه ای لازم دارد که بر اساس آن کلاس خود را اداره کند ارائه این برنامه و چهارچوب جهت تسلط بیشتر بر کلاس و بالا بردن کارایی معلم نیز از اهمیت زیادی برخوردار است که از هر نظر شباهت اداره کلاس های چند پایه را به هم نزدیک می کند که در ذیل به نمونه های آن اشاره می کنیم:

 

1 : شیوه کلاس محوری:

در حال حاضر بیشتر معلمان بر اساس مشاهدات و بازدیدهایی که در سطح منطقه و کلاس ها همکاران به عمل آورده ایم از شیوه اداره این کلاس ها به صورت محور قرار دادن 2 یا 3 کلاس در یک ساعت استفاده می‌کنند و معلم مستقیماً  و رودرو با این 2 یا 3 کلاس مشغول کار می شود و برای هر کلاس 15 دقیقه وقت صرف می کند و 2 کلاس غیر محور نیز مشغول دروسی چون انشا نویسی – نقاشی – خط ، تمرین ریاضی و .... که نیاز کمتری به نظارت مستقیم آموزگار دارد.

گفتیم شیوه اداره کلاس به صورت محوری در منطقه ما خیلی زیاد استفاده می شود هر چند لاجرم استفاده از این روش در کلاس های چند پایه (بخصوص پنج پایه) ضروری به نظر می رسد ولی معایب زیادی نیز دارد که استفاده از این شیوه اداره کلاس برای مدیران چند پایه را زیاد توصیه نمی کنیم به دلایل ذیل:

1-  سروصدای دانش آموزان پایه غیر محور به عنوان یک عامل مزاحم به هنگام تدریس پایه های محور در نحوه اداره کلاس این عزیزان اختلال ایجاد می کند.

2-    فعالیت های اضافی پایه های غیرمحور به عنوان یک عامل مزاحم به هنگام تدریس پایه محور می شود.

3-    در کل کلاس از نظم خاصی برخوردار نخواهد بود.

4-    معلم روی فعالیت دانش آموزان غیر محور نظارتی مستقیم ندارد و همین باعث کم کاری گروه غیرمحور می شود.

5-  کم شدن نظارت معلم روی بعضی از دروس باعث می شود که دانش آموزان فکر کند دروسی مانند انشا و هنر از اهمیتی چندان برخوردار نیستند و غیره.

با توجه به معایب فوق که به آنها اشاره کردیم و باز هم این شیوه اداره کلاس خیلی معمول و رواج و زیادی دارد آن هم به علت های زیادی که به تعدادی از  آنها در ذیل اشاره می کنیم.

1-    از نظر تقسیم زمان آموزگار مجبور است از این روش استفاده کند(زمان لازم را برای تدریس در اختیار داریم).

2-    با توجه به استفاده از زمان از نظر جدول بودجه بندی دروس زیاد مشکل نخواهیم داشت.

3-  گاهاً دانش آموزان می توانند با استفاده از این روش دروس سال قبل را مرور کنند یا دروس سال آینده را بیاموزند (مثلاً معلم ریاضی پایه پنجم در کنار پایه چهارم تدریس می کند وقتی مساحت ذوذنقه را تدریس می کند خودبه خود دانش اموز پایه چهارم آمادگی برای یادگیری بهتر این مطلب درس را در سال آینده خواهد داشت و یا حتی آن را بیاموزد کما اینکه معلمان چند پایه خیلی وقت ها این مساله را بیان کرده اند در هنگام کار جدول ضرب پایه سوم گاهاً دانش آموزان پایه دوم بهتر پاسخگو هستند.)

4-    آسانترین و راحترین شیوه اداره کلاس برای اتمام دروس است.

 

2: شیوه اداره کلاس به صورت (تدریس ماده درسی واحد به صورت همزمان به تمام پایه ها)[1]

 

در این شیوه معلم باید ابتدا مقدماتی را فراهم کند و مثلاً یک درس ریاضی را که ارتباط طولی با دروس پایه های دیگر را دارد انتخاب و همزمان مفاهیم را به صورت عمودی اهداف آن را استخراج می کند وو همزمان در یک جلسه به دانش آموزان پایه های مختلف بدون جداسازی و قرار دادن یک گروه در محوریت و گروه دیگر در غیر محور به دانش آموزان ارائه دهد.

مثلاً درس دایره : دانش اموز پایه اول با شکل گردی آشنا شود و بتواند گردی بکشد – پایه دوم با اسم دایره آشنا شود و بتوانند با وسایل مانند سکه دایره رسم کند – پایه سوم شعاع و قطر دایره را رسم کند – با پرگار دایره را رسم کند- چهارم به وسیله پرگار دایره رسم کند و قطر و شعاع دایره ای رسم کند و در مورد تعداد انها بحث کند بتواند با طناب و خط کش محیط دایره را محاسبه کند – و در پایه پنجم دانش اموز بتوانند با استفاده از عدد پی محیط و مساحت دایره را محاسبه کند اگر خوب توجه کرده باشید ارتباط طولی بعضی از دروس این توانایی را به معلم چند پایه می دهد که در یک جلسه همزمان تمام پایه های کلاس را در محور کار قرار بدهد و بیشتر از انچه که دانش آموزان لازم دارد بیاموزد مشکل اصلی این روش از چند نظر قابل بررسی است اول اینکه از این روش که روش گروهی و بسیار فعال است پایه اول و دوم و سوم تاریخ و مدنی و جغرافیا ندارند و این دو درس در پایه چهارم و پنجم زیاد مرتبط نیستند مهمتر از همه در تنظیم برنامه کلاسی مشکلاتی به وجود می آورد  ساعت های دروس همخوانی ندارند.

از این روش وقتی به خوبی استفاده می کنیم که ابتدا از اول سال تحصیلی جدولی از مفاهیم کلیه دروس تهیه می کنیم که ارتباط عمودی در بین پنج پایه دیده شود دوم اینکه این مفاهیم اهداف مشترکی نیز داشته باشند سوم اینکه برنامه ای از فعالیت های هر یک از گروههای دانش اموزی تدوین شود.

مثلاً درس علوم بخش جانوران را در نظر بگیرید.

در پایه اول – آشنایی با حرکت جانوران – محل زندگی متفاوت – فایده بعضی از آنها

در پایه دوم – آشنایی با پوشش بدن محل زندگی ،انواع جانوران فایده آنها و مقایسه آنها

در پایه سوم –نیازهای جانوران – رابطه محل زندگی با آب و هوا و غذا و طبقه بندی مهره داران.

در پایه چهارم – طبقه بندی جانوران بی مهره – محل زندگی – انواع انگلها

در پایه پنجم آشنایی با جانداران زنده – آغازیان – خصوصیات بعضی از جانداران که شبیه جانوران هستند با یاداشت این مفاهیم برای هر هر پایه یک فعالیت گروهی در نظر می گیریم تعدادی از برچسپ حیوانات مختلف می آوریم مثلاً در پایه اول جانورانی که در آب شنا می کنند و پرواز می کنند را در جدول های تهیه شده بچسپانند در پایه دوم آنهایی را که در صحرا زندگی می کنند و آنهایی را که در جنگل و غیر زندگی می کنند به جدول مربوط به خود می چسپانند و پایه سوم جدول مهره داران را با استفاده از برچسپ ها کامل کنند و خصوصیات انها را بنویسیم در پایه چهارم در گروهی جدول مربوط به بی‌مهره ها را کامل کنند و عکسهای مربوط را در جای خود بچسپانند و در پایه پنجم به بررسی انواع قارچها و باکتریها و ویروس ها بپردازند ، با استفاده از میکروسکوپ و موارد کاری مشاهدات خود را یاداشت نمایند.

 

3: روش (تدریس مواد درسی مختلف با اهداف مشترک به چند پایه در یک زمان)

 

در روش قبلی ما یک درس را در نظر می گرفتیم و همزمان آن واحد درسی را به کل پایه ها ارائه دادیم اما در این روش که برنامه کلاسی را بیشتر مد نظر گرفته ما می توانیم دروس مختلف را که هدفهای مشترک دارند را در یک جلسه تدریس نمایم سپس مراحل اجرای به صورت مختصر به این قرار است.

الف : انتخاب مفاهیم درسی مختلف در پایه ها که دارای اهداف مشترک باشند.

ب: استخراج و نوشتن اهداف مشترک

ج: تدوین برنامه فعالیت های هر یک از گروههای کلاسی

مرحله 1 : در این روش معلم طبق برنامه کلاسی خود مفاهیم  دروس را انتخاب می کند  ومی داند چه باید بگوید.

مثلاً اول ریاضی ترتیب اعداد

دوم : علوم جانوران در کجا زندگی می کنند.

سوم: اجتماعی رعایت نظم و قانون مقررات

چهارم : تاریخ و مدنی مدرسه خانه دوم ماست (نقش های مدرسه)

پنجم : علوم: ماشینها (ماشین ساده و )

مرحله 2 : هدف مشترک برای تدریس مفاهیم در یک زمان واحد را باید انتخاب کنیم (چون کدام از واحدهای درسی که بیان شد هدف کلی آن بیان شد ما نمی توانیم اهداف جزئی هر یک از دروس را استخراج و ارئه دهیم.)هدف مشترک دروس فوق (بیشتر نظم و ترتیب – مرتب بود – رعایت مافوق  ومقررات).

مرحله 3 :تدوین برنامه ای برای فعالیت های گروهی کلاسها – (مثلاً ترتیب دادن نمایشی که رعایت نظم و ترتیب به نفع ماست و برای پایه اول مهره های داده شود که به ترتیب آنها را در خانه صفر تا 9 بچسپانند به صورت گروهی وآن  را به گروههای دیگر جهت بررسی بدهند پایه دوم جدول محل زندگی جانوران در روی تابلو بکشند و به صورت نمایشی هر یک شکل یک جانور را نشان دهد و در محل خود بنشیند در پایه سوم نظر خود را به صورت گروهی در مورد نمایش کل کلاس ارائه دهند دانش اموزان پایه چهارم جدولی تهیه کنند از کارکنان مدرسه وظایف هر یک به صورت گروهی خلاصه در گروههای بیان خود بیان کنند علوم پایه پنجم در مورد نظم و مرتب بودن ماشینها فکر کنند و نظم کار ماشین ها را بیان کنند.

آموزش چند پایه در حقیقت تشکیل شده از فنونی است که به معلمان امکان هدایت یادگیری دانش آموزان با سطوح سنی متفاوت و توانایی های گوناگون را به صورت همزمان می دهد و این در حالی است که طبق بازدیدهای به عمل آمده اکثر معلمان این کلاسها از همان روشها آموزشی سنتی موجود در کلاس های تک پایه آنهم در سطحی بعضاً ضعیف تر (به دلیل ناهمگونی جامعه مخاطب ،فرصت محدود آموزشی ،حجم وسیع کتب درسی ...) بهره می گیرند.

با توجه به اینکه کیفیت فرایند فعالیت های معلم و روشهای آموزشی او هسته مرکزی آموزش چند پایه ای را تشکیل می دهد مسلماً نقصان تجربه و کمبود اطلاعات معلمان این کلاس ها مستقیماً به کیفیت آموزشهای کلاسی آسیب می رساند.

در زمینه یادگیری دو مساله مهم در تدریس چند پایه وجود دارد.[2]

 

1-  یادگیری فقط جنبه رسمی ندارد بلکه یک جنبه غیر رسمی و اتفاقی نیز دارد معلمان باید این مساله را تشخیص دهند و در تدریس خود لحاظ نمایند یعنی اینکه گاهاً معلم می تواند در هنگام تدریس و اموزش مسائل محلی و بومی را نیز در کتب درسی و رسمی به آن توجه نشده در نظر بگیرد و یافته های دانش آموزان  و اموزش رسمی می توانند مطالبی را که مهم تر هستند را بیاموزد که معلمان ما می توانند به بسط و گسترش آنها نیز بپردازند .

2-    تشخیص پیوستار رقابت و مشارکت در محیط یادگیری دومین مسئله مهم در زمینه یادگیری و تدریس کلاسهای چند پایه است که از اهمیت زیادی برخوردار است که این مهم از طریق روشهای گروهی  و مشارکتی تدریس ،دست ورزهای فردی و گروهی ،آموزش از طریق همسالان و ... می تواند ایجاد شده و حمایتی در جهت بهبود کیفیت آموزش در این کلاس ها محسوب گردد.به همین منظور تهیه کتابهای رهنمای معلم با توجه به اهداف مشترک دروس ،توالی مفاهیم و توجه به تکنیک های خاص آموزش در کلاس های چند پایه در آموزش غیر حضوری و کارگاهی در این مورد ضرورت می یابد.

 

محاسن کلاس های چند پایه :

قبل از اینکه از بحث های  بیان شده در این مقاله نتیجه گیری کلی را بیان کنم لازم دانستم هرگاه معایب برنامه ای بیان شود از محاسن آن نیز بحث شود کلاس های چند پایه ای با توجه به مشکلات واضحی که دارد محاسنی هم دارد که با اندکی مطالعه در تاریخ تعلیم و تربیت می توان دریافت که سابقه ،کلاس های چند پایه به آغاز تعلیم و تربیت گروهی منتهی می شود و با در نظر گرفتن بافت جمعیتی روستاها در آینده نیز وجود خواهد داشت و حتی بیشتر خواهد شد :زیرا علاوه بر آن که مساله غیر اقتصادی بودن کلاس های کم تعدادی را حل می کند به تکمیل پایه های تحصیلی نیز کمک می نمایند با توجه به این تفاصیل می توان به صورت خلاصه محاسن این کلاسها را چنین بیان کرد.

1-  ما می توانیم از خود دانش آموزان پایه های بالاتر برای آموزش دانش آموزهای پایه های پایین تر استفاده کنیم (این کار باعث بالا رفتن عزت نفس دانش اموز شده و فشار کاری معلم را کم می کند)

2-  در این کلاس ها می توان جبران بعضی از عقب ماندگی های دانش آموزان پایه های بالاتر را با قرار دادن آنها در جریان آموزشی پایه های پایین ترکرد برای مثال در پایه دوم دانش آموزی نمی تواند صداها را کاملاً  تشخیص دهد ما می توانیم در هنگام تدریس صدای جدید به پایه اول این دانش آموز را نیز در جریان آن آموزش به صورت غیرمستقیم قرار دهیم.

3-   در وقت و هزینه می توان صرفه جویی کرد به این ترتیب که معلم می تواند از برخی وسایل آماده شده برای همه پایه ها استفاده نماید.

4-   تعامل بین دانش آموزان پایه های بالاتر و پایین تر باعث ایجاد انگیزه در یادگیری  می شود و همچنین می توانند از همدیگر بیاموزند (یعنی یک دانش آموز هم می تواند از دوستانش یاد بگیرد  و هم یاد بدهد .)

5-   دانش آموزان پایه های بالاتر در جریان تکرار دروس سالهای قبل خود قرار می گیرد  و مروری بر آموخته های پیشین خود خواهند که در تثبیت یادگیری موثر است.

6-  دانش آموزان پایه های پایین تر تا حدودی با درسهای سالهای بالاتر آشنا می شوند و این خود پیش زمینه ای برای یادگیری وسیع تر آنها خواهد بود.احمد گودرزی-مدرس دانشگاه فرهنگیان بروجرد

 


ارسال شده در توسط احمد گودرزی
<      1   2   3      >