سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تعلیم وتربیت

 

تعلیم و تربیت را می توان فعل و انفعالی میان دو قطب سیال معلم و شاگرد دانست که با طرح و نقشه خاصی و با پیروی  از اصولی در پی رسیدن به هدفهای خاصی است.(هوشیار).در این فعل و انفعال برنامه وسیله تربیت، معلم عامل تربیت و دانش آموز هدف تربیت است.

هدف کلی از ارزشیابی در تعلیم و تربیت این است که به وسیله آن تشخیص داده شود،پیشرفت یا
عقب­ماندگی دانش­آموزان به چه میزان است و به طور کلی یادگیرندگان در چه زمینه­هایی می­توانند موفق باشند و توان چه چیزهایی را ندارند.

هدفهای ارزشیابی را می توان در موارد زیر بیان کرد.(کریمیان،1379)

1. تشخیص تواناییهای دانش­آموزان و میزان توان یادگیری آنها در دروس مختلف به معلم نشان می­دهد که تدریس خود را متناسب با ویژگیهای دانش­آموزان برنامه­ریزی کند.

2. اگر ارزشیابی با توجه به اهداف تربیتی آن به کار برود می تواند انگیزه[1] و علاقه[2] در دانش آموزان ایجاد کند، لذا هدف ارزشیابی ترساندن و تنبیه کردن دانش آموزان نیست، بلکه هدف این است که یادگیرنده نقاط ضعف و نقاط قوت خود را بشناسد. بنابراین اصل، ارزشیابی صرفاً کسب نمره نیست و این نگرش[3] را معلم باید ایجاد نماید که طریق ارزشیابی دانش آموزان تلاش و فعالیت [4] بیشتری بنمایند.

3. ارزشیابی می­تواند ملاکی برای ارتقاء دانش­آموزان باشد، ولی همانطوریکه مطرح شد، هدف اصلی کسب نمره نیست و نباید اهداف دیگر آموزش تحت الشعاع نمره قرار  گیرد و دانش­آموزان صرفاً برای نمره درس بخوانند و بعد از امتحان هم همه چیز را فراموش کنند. امتحان پاک کن ذهن نباید باشد.

4. از طریق ارزشیابی می توان نارسائیهای آموزشی را شناسایی و رفع نمود. وقتی معلم ارزشیابی را تجزیه و تحلیل می­نماید متوجه می شود که دانش آموزان چه مفاهیمی را نیاموخته­اند و با تعبیر و تفسیری که روی ارزشیابی دارد نقایص آموزشی را بررسی کرده و در جهت بهبود آن تلاش می نماید.



[1] -Motive[1]        2-Interest         3- Attitude[1]          4-Activity

 

 

 


ارسال شده در توسط احمد گودرزی

قدمت اندازه­گیری و امتحان احتمالاً کم و بیش با قدمت آموزش و یاد دادن برابر است. در گذشته بسیار دور تا کنون معلمان و سایر افرادی که با تدریس و آموزش سر وکار داشته اند برای پی بردن به میزان موفقیت فراگیران خود از مطالب آموزش داده شده به صورتهای مختلف از امتحان استفاده می­کرده­اند. با توجه به منابع موجود مقامات چینی قریب 4000 سال بیش برای انتخاب پرسنل اداری خود از امتحان استفاده
می­کرده اند.(پاپهام، 1975)

مدارک زیادی وجود دارد که در ایران باستان، یونان و روم از امتحان استفاده می شده است. مثلاً سقراط و سایر معلمان یونانی در کلاسهای درس خود از سوالهای امتحانی استفاده می کرده اند.

بر پایه منابع تاریخی در زمان شاپور پادشاه ساسانی، در جندی شاپور، برای دانشجویان پزشکی مجالس امتحان و آزمایش برگزار می شد و به شرکت کنندگان در امتحان به شرط موفقیت اجازه نامه پزشکی داده می شد.(محمدی،1365)

همچنین در قرن هفتم هجری چون داوطلبین ورود به مدرسه مستنصریه بغداد از ظرفیت مدرسه بیشتر بوده از شاگردان هنگام ورود به مدرسه امتحان می گرفتند و از میان آنان تعداد لازم را انتخاب می کردند. در مدارس دوره قاجار معلم هر روز و هر هفته از شاگرد خود درس می پرسیده است و توانایی وی را از طریق امتحان ارزیابی می کرده است. در این مدارس معلم درس جدید را بر پایه توانایی دانش آموز ارائه می کرده است و مسئله شب امتحان یا ایام امتحان مفهومی نداشته است.

اقبال قاسمی پویا (1369) در رساله دکتری خود می نویسد که در مدارس دوره قاجاریه ارزشیابی دو مرحله داشته است: ارزشیابی مرحله ای که هر روز یا هر چند روز یک بار صورت می گرفت و ارزشیابی نهایی که در پایان یک کتاب یا یک مطلب انجام می شده است و با آئین نامه خاصی همراه بوده است. در مدارس دوره قاجار امتحان و آموزش هر دو جنبه فردی داشتند و در بیشتر موارد امتحان، شفاهی و در حضور شاگردان دیگر صورت می گرفت. امتحان کتبی فقط در موارد ضروری نظیر املا و خط به عمل می آمد. جوزف مایرریس[1](1898) در یک مطالعه عملکرد درست نوشتن حدود 3000 دانش آموز آمریکایی را مورد مطالعه قرار داد. از این مطالعه به عنوان نخستین فعالیت ارزشیابی آموزشی[2] که به صورت رسمی و نظامدار اجرا شده نام برده می شود. بیشتر فعالیتها که در قرن بیستم به آنها به عنوان ارزشیابی آموزشی داده شده با آزمون کردن[3] دانش آموزان در مدارس ارتباط پیدا می کند. در اوایل قرن بیستم آزمونهای استاندارد شده رواج پیدا کردند و تقریباً همزمان با آزمونهای استاندارد شده[4] ، جنبش اعتبار گذاری[5]  بر موسسات و برنامه های آموزشی در آمریکا آغاز گردید. از آن زمان به بعد از فرایند اعتبارگذاری به عنوان یکی از روشهای اصلی در ارزشیابی موسسات آموزشی استفاده شده است.

تا سال 1930 فعالیت و عملکرد تحصیلی دانش آموز پایه و اساس ارزشیابی را تشکیل می دهد. رالف تایلر در فاصله سالهای 1930 تا 1945 ضمن فعالیتهای خویش به این نتیجه رسید که یک برنامه آموزشی باید حول هدفهای آموزشی مشخص سازمان تدوین یابد. قضاوت در مورد موفقیت یا عدم موفقیت برنامه باید با توجه به میزان موفقیت فراگیران در رسیدن به هدفهای تعیین شده برنامه انجام پذیرد.

اواخر دهه 1960 میلادی تا اوایل دهه 1970 میلادی را می توان دوره بحث و مجادله در زمینه درک و پذیرش ارزشیابی آموزشی دانست. در نیمه دوم دهه 1970 ارزشیابی آموزشی به عنوان یک حوزه تحصص جدید و مستقل مورد قبول واقع گردید. 



[1] -Joseph Mayer rice

[2] - Educational Evaluation

[3]-  Testing

[4]- Standardized test

[5] -Accreditation


ارسال شده در توسط احمد گودرزی

 ارزشیابی توصیفی الگویی کیفی است که تلاش می کند به عمق و کیفیت یادگیری همه جانبه دانش آموزان توجه کند و توصیفی از وضعیت یادگیری آنها ارائه دهد که موجب اصلاح و بهبود، توسعه مهارتها، دانش ها، نگرشهای دانش آموزان می شود و ویژگیهای مهم این شیوه ارزشیابی عبارت است: سنجش تکوینی، سنجش عملکرد، سنجش شخصی،استفاده از کارپوشه، کارنامه و بارخورد توصیفی، ثبت مشاهدات یا واقعه نگاری 


ارسال شده در توسط احمد گودرزی


ارزشیابی ­تحصیلی،یکی ازمؤلفه های اساسی نظام آموزشی و رشته پیوند بین دو­ مؤلفه یادگیری و یاد­دهی است.ارزشیابی از عناصر مهم و اساسی برنامه های درسی  و نظام های آموزش و پرورش جهان است.نظام آموزش و پرورش،گسترده ، پیچیده و متأثر از متغیر های گوناگون ِفرهنگی،اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. این حوزه گسترده نمی­تواند بدون بازرسی، نظارت­ وارزشیابی  ادامه حیات دهد.کارشناسان در سطح ملی،منطقه­ای، مدیران در سطح مدرسه و معلمان در سطح کلاس هر کدام برای ادامه کار نیازمند به ارزشیابی می­باشند.اگر یاد گیری را جریانی هدفمند و پیوسته بدانیم که در مسیر آموزش جاری است ارزشیابی نیز جریانی پیوسته و هدفمند است که دوش به دوش یادگیری در مسیر آموزش پیش می­رود و ارزشیابی زمانی برای یادگیری و در جهت بهبود خواهد بود که پیوسته اطلاعات مفیدی برای دانش آموزان از طریق بازخورد فراهم آورد (حسنی ،1384 ص7).

ارزشیابی آموزشی تنها به اجرای آزمون و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی دانش­آموزان در پایان دوره آموزشی  منحصر نمی شود.ارزشیابی آموزشی در پی تعیین کیفیت است لذا باید به طور مستمر هم در جریان آموزش و هم در پایان دوره آموزشی انجام پذیرد (سیف،1383،ص21) ارزشیابی و تأثیر آن بر آموزش و یادگیری بر کسی پوشیده نیست ولی با وجود سرمایه­گذاری های عظیمی که از طرف وزارت آموزش و پرورش برای برگزاری امتحانات به عمل می آید مشاهده می شود که نتایج چندان مطلوبی از امتحانات گرفته نشده و دانش­آموزان و معلمان با مشکلات زیادی روبه رو هستند،یکی از مشکلات ترس و اضطراب حاکم بر دانش­آموزان و خانواده هاست . این مشکل زمانی هم نیز بیشتر می شود که معلمین از آن به عنوان وسیله ای جهت تنبیه استفاده کنند و این در حالی  است که اکثر صاحب نظران نقش اصلی ارزشیابی را ایجاد انگیزه یادگیری و بازخورد  جهت اصلاح و یادگیری بهتر میدانند این صاحب نظران معتقدند که به کودکان باید فرصت داد تا بدون ترس از عواقب ارزشیابی به یادگیری و تفکر و اکتشاف بپردازند .

در دهه هفتاد قرن حاضر هجری شمسی کیفیت آموزشی تحت تأثیر شرایط جهانی و همچنین چالشهای پیش روی نظام آموزشی ، یکی از مسائل اساسی نظام آموزشی شد و ضروری می نمود که تصمیم گیرندگان و سیاست گذاران نظام در مواجهه با این مسئله به دو سوال اساسی ،پاسخگو باشند و برای آن چاره جویی نمایند .

1. چگونه دانش­آموزان بهتر یاد می­گیرند؟ این سوال به بهبود کیفیت جریانیادگیری در مدرسه توجه دارد.

2 . چگونه معلمان میتوانند بهتر آموزش دهند ؟ این سوال به بهبود  کیفیت جریان یاددهی نظر دارد .

 از سوی دیگر نارضایتی از نظام ارزشیابی موجود در  محافل تربیتی گسترش یافته بود.بر این اساس نگاه تصمیم گیرندگان ، متوجه حوزه ارزشیابی تحصیلی و ایجاد اصلاحات  در آن شد . آغاز این توجه ،در طرح دو نوبتی نمودن امتحانات و برجسته کردن نقش ارزشیابی مستمر بود .در همایش مهندسی اصلاحات در آموزش و پرورش توجه زیادی به این حوزه نشد ،بعد از تشکیل دفتر ارزشیابی و تربیتی در معاونت آموزش و پرورش عمومی ،شاهد دیگری است بر این مدعا که ارزشیابی تحصیلی به موضوعی جالب برای تصمیم گیرندگان و سیاست گذاران تبدیل شده بود .دفتر ارزشیابی تحصیلی و تربیتی بعد از مطالعات و بررسی های خود طرحی راتحت عنوان ارزشیابی توصیفی تهیه و ارائه نمود طرح با هدف افزایش فرآیند یاددهی- یادگیری ،کاهش اعتبار آزمون های پایانی و افزایش بهداشت روانی محیط یاددهی- یادگیری ،همراه با ایجاد تغییراتی در نظام ارزشیابی تحصیلی تهیه شد . با توجه به این واقعیت طرح ارزشیابی توصیفی- کیفی  چند سال پیش و به صورت آزمایشی در مدارس ابتدایی کشورمان شروع شده و با گذشت زمان نظرات موافق و مخالفی را برانگیخته است  .

پژوهش حاضر در نظر دارد بررسی  اجرای طرح ارزشیابی توصیفی را  از دیدگاه مجریان طرح در استان لرستان مورد مطالعه قرار دهد و برای این منظور با مراجعه به دبستان های مجری طرح دیدگاه و نظرات معلمان را بررسی و شناسایی نموده و راهکارهایی را جهت بهبود و موفقیت هرچه بیشتر طرح ارائه کند.


ارسال شده در توسط احمد گودرزی

تربیت دینی انسانها یکی از اصلی‌ترین چالشهای جوامع اسلامی می‌باشد. خانه و مدرسه نیز در این امر مهم نقش اصلی را ایفاء می‌نمایند، پدر و مادر و معلمان در تربیت دینی فرزندان و دانش آموزان خویش در خط مقدم  قرار دارند. در این مجموعه سعی شده است عوامل مؤثر در تربیت دینی از دیدگاه آیات و احادیث و علوم دیگر و نقش محیط و اماکن تربیتی بعنوان مکانهای تأثیر گزار بررسی شود. در این میان نقش الگوها و لغزش آنها می‌تواند بر روند تربیت دینی و اخلاقی افراد به خصوص کودکان اثر مهمی داشته باشد همان طور که خواجه عبدالله انصاری گفته است دود را دلیل بر آتش و خاک را اثر وزش باد می‌داند شاگرد و همه کیفیات روحی و رفتار او را اثر مستقیم شخصیت مربی می‌داند. و با کمک از قصص قرآن کریم و نهج البلاغه بتوانیم راه تربیت دینی را هموار‌تر نمائیم.

 


ارسال شده در توسط احمد گودرزی

روش بارش مغزی در تدریس انشاء

مسئله و تلاش برای حل آن بخشی از زندگی هر شخص در تحصیل و خارج از آن است .

 در رویکردهای نوین آموزش ، قصد این است که آموزش و پرورش دانش آموزان را برای نزدیکی در فضای اجتماعی آینده ، آماده سازد .

 هدف تعلیم وتربیت نوین ، بروفق آرای پیشگامان آموزش وپرورش پیشرو ، ارتقای سطح توانایی همه یادگیرندگان برای حل مسأله است.

 روش بارش مغزی هم از سوی متخصصان آموزش و پرورش و هم از سوی متخصصان آموزش خلاقیت به عنوان روش تدریس حل خلاق مسائل معرفی شده است ویافته های پژوهشی زیادی اثر گذاری آن را برروی پرورش مهارت های حل مسأله دانش آموزان به اثبات رسانده اند.

 آموزش دادن دانش آموزان دانش آموزان با روش بارش مغزی حل مساله را به نحو خلاقانه ای در آنان بالا می برد . «روش بارش مغزی می تواند به عنوان وسیله ای برای یادآوری مفاهیم و اصول مورد نیاز برای حل مسئله به یادگیرندگان کمک می کند. » (علی اکبر ، سیف ،‌1368،‌صص 551-552) بارش مغزی در تدریس و یادگیری کارکردهای مفیدی نشان می دهد. به تسهیل برقراری ارتباط بین راه حل و ایده ها می انجامد. در گروه های بارش مغزی ، مشارکت اعتلا می یابد، انتقاد وایرادگیری کاهش می یابد ، حمایت اجتماعی افزوده می شود. توانایی دانش آموزان برای «انتقال» اطلاعات برای حل مسأله تعیین شده ،‌افزایش وبهبود می یابد. یعنی دانش آموز به راحتی می تواند اطلاعات ذخیره شده در حافظه بلند مدت خود را بازیابی کرده و برای حل مسئله به کار گیرد. روش تدریس بارش مغزی در عمل به تفکر واگرا و حل مسئله خلاق یاری می کند.

         روش های یادگیری از طریق همیاری

 وقتی دانش آموزان به صورت همیار یک عمل واقعی را در می یابند. آنان از طریق همیاری ، کاربرد و بهره جویی از مهارت های اجتماعی ، مهارت های تفکر در سطح عالی ، و مهارت های برقراری ارتباط را می آموزند.

 یادگیری از طریق همیاری چیست ؟

 اساساً، یادگیری از طریق همیاری یک چهارچوب آموزشی است که درآن گروه های دانش آموزی ناهمگن از سوی معلم شکل داده می شوندو به فعالیت می پردازند.

 گروه ناهمگن ، گروهی است که درآن دانش آموزان با توانایی های متفاوت حضور دارند.

کارگروهی بخش اصلی تحقق اهداف یادگیری در کلاس های درسی است .

 یادگیری از طریق همیاری مسئولیت پذیری شخصی را در میان تعاملات گروهی پرورش می دهد.

 به نظر آلیسون کینگ در یادگیری از طریق همیاری ، نقش معلم از « دانای صحنه کلاس به راهنمای عمل » تغییر می یابد.

 دریادگیری از طریق همیاری برخی موارد مورد مورد تأکید است . مسئولیت فردی ،‌تعامل چهره به چهره مثبت ، مهارت های اجتماعی ، پردازش گروهی در یادگیری از طریق همیاری دارای اهمیت است.

 نغمه هایی که بر خطوط دفتر می نشیند.

 تجربه استفاده از موسیقی درست ایرانی به خاطر تبعیت از ساختار زیبا شناختی خاص تمدن ایرانی – اسلامی و نیز به خاطر داشتن انسجام ، سلامت ، روشنی وربط منطقی میان اجزای تشکیل دهنده آن ، وبه طور کلی به سامان بودن آن ، می تواند ذهن وخیال آدمی را سامان بخشد و قدرت تمرکز ذهن را روی یک موضوع مثلاً انشابالا ببرد.

از آن جا که موسیقی ردیف دستگاهی ایران ،‌نوعی موسیقی با پایه های معنوی و الهی است ، دربسیاری از نوشته های کودکان ونوجوانانی که به این موسیقی با پایه های معنوی و الهی است، دربسیاری از نوشته های کودکان و نوجوانانی که به این موسیقی گوش می دهند ، نکاتی در زمینه مسائل معنوی و الهی مشاهده می شود. 

 با کمک موسیقی درست و شایسته می توان ذوق وقریحه کودکان را پرورش داد.

 می توان قدرت خلاقیت آن ها را بالا برد تا در دروسی که نیاز به تفکر خلاق دارند مانند انشا و ریاضی بهتر عمل کنند کودکان ما تشنه موسیقی درست ، سالم و با هویت هستند .

 نحوه ی اجرا:

 تحقیقات صورت گرفته ، به روشنی آشکار می سازد که با شنیدن بخشی از موسیقی ردیف دستگاهی ایرانی ،‌چگونگی قوه خلاقیت دانش آموزان شکوفا می شود و نوشته های بدیعی روی کاغذ می آورند. وقتی به دانش آموزان گفته می شود ،‌هر آنچه را که از شنیدن موسیقی دریافتند ، یابه یادآن افتادند ،‌بنویسند، با شگفتی شاهد بروز ایده ها و نظراتی از دانش آموزان در نگارش مشاهده می گردد.

 تشویق دانش آموزان به نوشتن و خلق جمله های ادبی و موزون

  ایده های ابتکاری

روش کار :‌آموزگار ابتدا دانش آموزان کلاس را به گروه های 4 نفره تقسیم می کند.

 سپس یک جمله ی ناقص روی تخته می نویسد و از گروه ها می خواهد ، آن جمله را کامل و معنی دار کنند . مثلاً محاسبه ی محیط مثل .......................

 تفریق مثل ..................

 جمع کردن مثل ..............

 تقسیم مثل ....................

 نمودار ها مثل ...............

 آموزگار جمله های کامل همه ی گروه ها را روی تخته می نویسد راجع به آن ها بحث می شود و بهترین جمله انتخاب می شود. در مرحله ی بعد ،‌از بچه ها خواسته می شود، خودشان با موضوعات ریاضی ، جمله های معنی دار خلق کنند/

احمد گودرزی- کارشناس ارشد فلسفه تعلیم و تربیت

 

 

 


ارسال شده در توسط احمد گودرزی

محیط تربیت

محیط ،‌تمام عوامل خارجی است که از آغاز رشد،‌یعنی از آن لحظه‌ای که انسان به صورت نطفه‌ای در رحم قرار می‌گیرد و منعقد می‌شود،‌بر او اثر می‌گذارند. پس برای جنین نیز محیطی است و آن عبارت از حالات داخلی رحم از نظر حرارت و برودت و غیره است،‌و نمو جنین تحت تأثیر این عوامل از خارج، و عام وراثت از داخل قرار دارد به عبارت دیگر، محیط عبارت از هر امری است که انسان را احاطه کرده است.

محیط خانه و خانواده

کودک در محیط خانه با عوامل انسانی متعددی تماس دارد که مهمترین آنها پدر و مادر هستند که وظیفه اصلی در امر تربیت وی،‌به عهده آنهاست. محیط خانه شامل برادران و خواهران واحیاناً‌ دیگران نیز می‌شود.

تأثیر محیط خانواده بر کودک دارای اهمیت خاصی است،‌زیرا اولاً‌کودک در این مرحله بسیار تأثیر پذیر است و قابلیت انعطاف او زیاد می‌باشد. ثانیاً‌در این دوران،‌کودک بیش از همه اوقات در محیط خانه و با افراد خانواده تماس و برخورد دارد.

کودک دین خانواده را می‌پذیرد، و دین در رفتار وافکار و بصیرت او در زندگی مؤثر خواهد بود،‌پیغمبر اسلام (ص) فرمود:‌کل مولد یولد علی الفطره حتی یکون ابواه یهودانه و ینصرانه.«هر نوزادی به فطرت (اسلام و توحید) متولد می‌شود،‌آنگاه پدر و مادر او را به یهودیت و نصرانیت گرایش می‌دهند و از راه فطرت منحرف می‌سازند»‌خانواده، بهترنی محیط برای تربیت کودک است،‌ارتباط میان کودک و والدین در خانواده نیرومند‌ترین ارتباط‌هاست. رشد کودک با پدر و مادر ، بهترین وسیله تهذیب نفس وجدانیات و اخلاق او می‌باشد لذا برای تربیت کودک ،‌باید پدران و مادران را در خانواده‌ها راهنمائی کرد و آنها را نسبت به وظایفشان در قبال فرزندانشان آشنا نمود.


ارسال شده در توسط احمد گودرزی
   1   2      >